لقا

این اصطلاح واژه‌ای با معانی گسترده و عمیق است که در زمینه‌های مختلف از دیدار و ملاقات گرفته تا چهره و مفاهیم عرفانی به کار می‌رود. این واژه نماد زیبایی، وصال و رسیدن به حقیقت است و در ادبیات فارسی و عربی جایگاه ویژه‌ای دارد.

توضیح معانی

دیدار و ملاقات: معنای اصلی و رایج واژه لقا، دیدار کردن یا ملاقات است. این معنا به ویژه در متون عرفانی و ادبیات فارسی به دیدار با خداوند یا معشوق اشاره دارد. در عرفان، لقا به مفهوم رسیدن به حضور الهی یا تجربه دیدار با حقیقت مطلق است.

چهره و صورت: لقا همچنین به معنای چهره یا صورت به کار می‌رود. این معنا بیشتر در توصیف زیبایی یا جلوه‌ای که از چهره و ظاهر کسی یا چیزی حاصل می‌شود، استفاده می‌شود.

در تصوف و عرفان: در متون عرفانی، این اصطلاح معنای عمیق‌تری دارد و به پیدا شدن استعدادی در دل سالک اشاره می‌کند، به‌گونه‌ای که حق در آن ظاهر شود. به عبارت دیگر، لقا در عرفان به مرحله‌ای از سلوک معنوی گفته می‌شود که سالک به حضور الهی دست پیدا می‌کند و حقیقت را در قلب خود می‌یابد.

لغت نامه دهخدا

لقا. [ ل ِ ] ( ع اِمص، اِ ) لِقاء. دیدار. در فارسی توسعاً روی و چهره

فرهنگ عمید

۱. دیدار کردن، دیدار.
۲. (اسم ) روی، چهره.

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) دیدار کردن دیدن. ۲- ( اسم ) دیدار: گفتا نه این خواهم نه آن دیدار حق خواهم عیان گر هفت بحر آتش شود من در روم بهر لقا. ( دیوان کبیر ۳ ) ۶: ۱- ( اسم ) روی چهره: تو آسمانی و هنر تو عطارد است وان بی قرین لقای تو چون ماه آسمان. ( منوچهری. د. چا. ۲۱۱: ۲ ) توضیح بدین معنی در ترکیب آید: آفتاب لقا خجسته لقا خورشیدلقا فرخنده لقا ماه لقا. ۴- ( مصدر ) ظهور معشوق است چنانکه عاشق را یقین شود که اوست بصورت آدم ظهور کرده. ۵- آرمیدن با زن.

فرهنگ اسم ها

اسم: لقا (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: le‛qā) (فارسی: لِقا) (انگلیسی: legha)
معنی: دیدار، ملاقات، چهره، صورت، ( در تصوف ) پیدا شدن استعدادی در دل سالک تا حق در آن ظاهر شود

جملاتی از کلمه لقا

پسر نزد پدر زیرا گرامی تر عطا باشد به خاصه چون پسر نیکو خو و نیکو لقا باشد
درون جمله جانها مصطفی بود که او اینجایگه عین لقا بود
مرا مقصود این بد در فنایش که روشن گردد اینجا گه لقایش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال عشقی فال عشقی استخاره کن استخاره کن فال جذب فال جذب