لانگ

لغت نامه دهخدا

لانگ. ( اِخ ) نام عالم وظایف الاعضاء دانمارکی ( اواخر قرن نوزدهم ) ( روانشناسی دکتر سیاسی 466 ).

فرهنگ فارسی

نام عالم وظایف الاعضائ دانمارکی

ویکی واژه

لانگ (ناشمردنی)
از فرانسوی میانه langue، از فرانسوی میانه langue، از لاتین lingua، از لاتین باستان dingua
آیپا: /lɑ̃ɡ/
لانگ مونث (جمع لانگs) Langue
اصطلاحی در زبانشناسی است که توسط فردیناند دوسوسور وضع شد و به مفهوم انتزاعی زبان فارغ از هر زبان خاصی اشاره دارد. این اصطلاح که جزو تقابل‌های دوگانه سوسوری است در برابر پارول که تجلی عینی لانگ است، قرار می‌گیرد.
langue مؤنث
زبان

جمله سازی با لانگ

نازم آن ترک مجاهد که بجولانگه حسن سوده بر عارض خورشید دم شمشیرش
مغتنم دار ای شرر جولانگه آغوش سنگ تنگی فرضت بغل واکرده در میدان ما
هر تازه نهالی که به جولانگه ناز است خاک قدم سرو خرامان تو یابند
گرفته شو می کفران نعمت دامنش ورنی دود بز پیش قصاب و رود خر نزد پالانگر
در گلستانی که جولانگاه سرو همت است شبنمی تسخیر خورشید قیامت می کند