قناعت

قناعت

قناعت به معنای رضایت به داشته‌ها و ناکامی در خواسته‌های اضافی است. به عبارت دیگر، قناعت به معنای اکتفا کردن به آنچه که فرد دارد و عدم ولع برای کسب مال و دارایی بیشتر است. این مفهوم معمولاً به عنوان یک فضیلت اخلاقی در بسیاری از فرهنگ‌ها و ادیان شناخته می‌شود و به آرامش روانی و خوشحالی در زندگی اشاره می‌کند. افرادی که قناعت می‌کنند، معمولاً به سادگی زندگی می‌کنند و از داشته‌های خود بهره‌برداری می‌کنند. قناعت یکی از ویژگی های افراد باایمان و از امتیازات انسان های با فضیلت است، افراد خود ساخته دارای روحیه قناعت و عزت هستند و در پرتو این روحیه عالی هیچ گاه چشم طمع به مال و منال دیگران ندوخته و برای کسب مال و مقام شخصیت والای خویش را خرد نمی کنند. قناعت از مکارم اخلاق و از خصایص پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلم است.

لغت نامه دهخدا

قناعت. [ ق َ ع َ ] ( ع اِمص ) خرسندی.رضا به قسمت. بسنده کردن. بسنده کاری. راضی شدن به اندک چیز. ( غیاث اللغات از بهار عجم و منتخب و شکرستان ). خرسند گردیدن به قسمت خود و به فارسی با لفظ کردن مستعمل. ( آنندراج ). آسان قرار گرفتن در مآکل و مشارب و ملابس و غیر آن و راضی شدن بدانچه سد خلل کند ازهر جنس که اتفاق افتد. ( نفایس الفنون )

فرهنگ معین

(قَ عَ ) [ ع. قناعة ] (مص ل. )۱ - خشنودی، خرسندی. ۲ - رضا و تسلیم. ۳ - صرفه جویی.

فرهنگ عمید

۱. راضی و خرسند بودن به چیزی که فرد در اختیار دارد.
۲. صرفه جویی.

فرهنگ فارسی

راضی به قسمت خودبودن، راضی شدن به کم، صرفه جویی
۱ - ( مصدر ) خردسند بودن به قسمت خود بسنده کردن به مقدار کم ۲ - ( اسم ) خردسندی ۳ - صرفه جویی ۴ - خشنودی نفس است بانچه از روزی و معاش قسمت او می شود: حافظ فقر و قناعت ز رخ مشوی کاین خاک بهتراز عمل کیمیاگری. ( حافظ ۵ ) ۳۱۵ - در عرف قدما اقتصاد بود.

دانشنامه عمومی

قناعت به معنی خرسندی، رضا به قسمت، بسنده کردن، راضی شدن به اندک چیز و به قسمت خود است.
ز عالم به دست آوری گوشه ای به صبر و قناعت خوری توشه ای ( ابوالقاسم فردوسی )
قناعت توانگر کند مرد را خبرکن حریص جهان گرد را ( سعدی )

دانشنامه آزاد فارسی

(در لغت به معنای خرسندی) از فضلیت های اخلاقی. مراد آن است که آدمی به اندازۀ بهرۀ خود از نعمت های دنیوی خرسند باشد و گمان نکند که دسترسی به همه یا بیشتر آرمان های مادی در این جهان امکان پذیر است. مهم ترین تعلیم اخلاقی قناعت آن است که آدمی بداند با انتخاب هر روش زندگی و هر گونه لذتی، از روش های دیگر و لذت های دیگر باز می ماند، پس باید مقدار بهرۀ خود را از زندگی با دقت و با تکیه بر عقل و با محاسبۀ نتیجۀ کار انتخاب کند. پس از انتخاب اگر آدمی به هر سرنوشت و بهره ای که از دنیا برای او پیش آمد، اکتفا کند، عالمان اخلاق این صفت و حالت وی را قناعت می نامند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قناعت از ماده قنع گرفته شده است.و به معنای اکتفا کردن به اندک و ضد اسراف کاری است
از نظر لغوی: به معنای اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز انسان است. 
به معنای زیاد دیگری نیز آمده است: راضی شدن به اندازه نیاز بسنده کردن و صرف کردن. زیاده طلبی نداشتن در خرج و صرف مال و هر چیزی اندازه نگه داشتن و.... و همچنین به معانی صرفه جویی – روحیه بی نیازی – حرص و طمع نداشتن و ضد اسراف کاری می باشد.
معنای اصطلاحی قناعت
در اصطلاح شرعی: صفتی است که با تکرار و تمرین در انسان بصورت ملکه ای درمی آید که باعث خشنودی و راضی شدن به چیز کم و نگه داشتن نفس از زاده خواهی می شود. شرع مقدس حد و حدود هر چیزی را در مصرف شخص معین کرده است. باید توجه داشت که بیشتر از آن حدی که معین شده و بیشتر از حد لزوم صرف و خرج نشود.
به بیان دیگر می توان گفت: قناعت: رضایت به کم و حسن تدبیر معاش است بدون دوست داشتن زیاده از حد زندگانی و اعتدال و میانه روی نیز می باشد.
نتایج قناعت
قناعت در آیات و روایات به معانی و تعابیر بسیار جالب اشاره شده است از جمله:
← حیاة طیبه
[ویکی شیعه] قناعت، به معنای اکتفا کردن به اندک و ضد زیاده خواهی است. قناعت در ادبیات و فرهنگ اسلامی به معنای صحیح مصرف کردن نیز آمده، که در ادبیات اقتصادی امروز جهان با واژگانی مانند بهره وری، کارآیی، بهینه سازی مصرف و صرفه جویی بیان می شود.

جملاتی از کلمه قناعت

از می و نقل به یک بوسه قناعت کردیم رحم کن بر جگر تشنه ما ای ساقی
خدایا فضل کن گنج قناعت چو بخشیدی و دادی ملک ایمان
آسودگی به کنج قناعت نشستن است سیر بهشت در گرو چشم بستن است
همین بریدن آب از گلو، قناعت نیست گلو بریده درین بحر همچو ماهی باش
قطره‌ای می‌سازد از دریا گهر را بی‌نیاز با قناعت چشمِ احسان نیست از حاتم مرا
آنگونه که از سخنان هاشمی رفسنجانی بر می‌آید، علت آنکه روح‌الله خمینی و سایر روحانیون در ابتدا ولایت فقیه را در پیش‌نویس قانون اساسی وارد نکردند، سردرگمی آنان از چگونگی طرح آن بوده‌است، نه آنکه روح‌الله خمینی ولایت فقیه را مد نظر نداشته‌است. از سویی روح‌الله خمینی طی سخنانی تأکید دارد که اختیارات ولی فقیه به مراتب بیش از این است و برای جلوگیری از انتقاد روشنفکران به این مقدار قناعت کرده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم