فلات یا پهنه در زمینشناسی به نواحی کوهستانی اطلاق میشود که به دلیل ویژگیهای خاص خود، دارای زمینی تخت و وسیع هستند. این نواحی معمولاً در ارتفاعات بالا قرار دارند و به دلیل شکل و ساختار زمینشناسی خود، شرایط خاصی را برای زندگی و زیستگاهها فراهم میآورند. فلاتها معمولاً از سنگهای سخت و مقاوم تشکیل شدهاند که در طول زمان زیر تأثیر عوامل طبیعی مانند فرسایش و تغییرات جوی شکل گرفتهاند. این مناطق نهتنها از نظر زمینشناسی اهمیت دارند، بلکه به دلیل تنوع زیستی و اکوسیستمهای منحصر به فرد خود، مورد توجه پژوهشگران و طبیعتگردان نیز قرار دارند. در بسیاری از فرهنگها، فلاتها به عنوان نمادهایی از استواری و پایداری شناخته میشوند و در ادبیات و هنر نیز به وفور مورد اشاره قرار میگیرند. به طور کلی، فلاتها نمایانگر ارتباط عمیق انسان با طبیعت و چالشهای آن در طول تاریخ هستند.
فلات
لغت نامه دهخدا
فلات. [ ف ُ ] ( ع اِ ) ج ِ مؤنث است از فلان. ( منتهی الارب ).
فلات. [ ف ِ ] ( ع اِمص ) ناگهان گرفتگی. ( منتهی الارب ).
فلات. [ ف َ ] ( ع اِ ) بیابانی که خالی از آب و گیاه باشد. ( غیاث از منتخب و شروح نصاب ). فَلاة. دشت بی آب وگیاه. بیابان بی آب. صحرای وسیعو فراخ. ج، فلوات. ( فرهنگ فارسی معین ):
بریدم بدان کشتی کوه لنگر
مکانی بعید و فلاتی سحیقا.منوچهری.|| دشتی پهناور و مرتفع. در زبانهای اروپایی پلاتو به معنی بلندی بسیار بزرگی بر روی کره زمین است. مترجمان کتب اروپایی در ترجمه این کلمه لغت عربی «فلات » را فقط بعلت شباهت لفظی به کار برده اند، درصورتی که فلات به معنی بیابان قفر و بی آب وعلف است، و بجای پلاتو در زبان تازی «نجد» و «هضبة» و در فارسی «پشته » مستعمل است. به همین جهت بعضی از فضلا بر استعمال فلات به معنی پلاتو ایراد کرده اند، و برخی این تسامح را جایز شمرده اند. ( فرهنگ فارسی معین ).
فلات. [ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش جبال بارز شهرستان جیرفت. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
فلاة. [ ف َ ] ( ع اِ )دشت بی آب وگیاه، یا بیابان بی آب. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || صحرای وسیع و فراخ. ج، فلا، فلوات، فلو، فلی. جج، افلاء. ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع. فلاة ] (اِ. ) ۱ - دشت بی آب و علف. ۲ - دشتی که ارتفاعش از دویست تا پنج هزار متر باشد.
فرهنگ عمید
هر یک از قسمت های مرتفع و بسیار پهناور سطح زمین که حداقل از یک طرف به زمین پست تری محدود است.
* فلات قاره: (زمین شناسی ) قسمتی از کف اقیانوس که متصل به خشکی ساحلی می باشد و محل ته نشت هایی است که اصل آن ها از خشکی بوده و با رودخانه ها به دریا ریخته است.
فرهنگ فارسی
ناگهان گرفتگی
دانشنامه عمومی
فلات آتشفشانی فلاتیست که از تکاپوی آتشفشانی ساخته شده باشد. گسترده ترین و بلندترین فلات جهان فلات تبت نام دارد. این فلات از برخورد صفحات زمین ساختی هندو - استرالیایی و اوراسیایی ساخته شده است. در آسیا فلات هایی چون آناتولی، ایران، تبت و مغولستان وجود دارد.
دانشنامه آزاد فارسی
ناحیه ای مرتفع از خشکی نسبتاً هموار یا منطقه ای کوهستانی با قله هایی دارای ارتفاع یکسان. فلات میان کوهی نوعی فلات است که با کوه ها احاطه شده است. فلات کوهپایه ای مابین کوه ها و زمین های پست قرار دارد و فلات قاره ای از دریا یا زمین های پست برآمده است. نمونه هایی از فلات ها عبارت اند از فلات تبت، فلات ایران، و فلات گرانکوه مرکزی فرانسه.
ویکی واژه
دشت بی آب و علف.
دشتی که ارتفاعش از دویست تا پنج هزار متر باشد.
تار، تار پارچه. مقابل پود.
جمله سازی با فلات
ناله لب تشنگان می بشنو از منع فرات در فلات دست شسته از حیات
این صید زار خسته ی بشکسته بال و پر از آشیان فتاده ی سرگشته در فلات
ز اندیشه دادش فلاتون جواب که ذره ندارد سر آفتاب