فردوسی

ابوالقاسم فردوسی توسی یکی از بزرگ‌ترین شاعران و حماسه‌سرایان قرن چهارم تاریخ ایران است که به عنوان مؤلف شاهنامه (حماسه ملی ایران) شناخته می‌شود. این شاعر به عنوان بزرگ‌ترین چکامه‌سرای پارسی‌گو و یکی از نمادهای فرهنگ و ادبیات فارسی در سطح جهانی، تأثیر زیادی بر هنر و ادبیات فارسی گذاشته است.

زندگی‌نامه

وی سال ۳2۹ هجری قمری در شهر توس، در نزدیکی مشهد کنونی به دنیا آمد و از خانواده‌ای دهقانی بود. او در زمان حکمرانی سامانیان زندگی می‌کرد. فردوسی به زبان عربی آشنا بود اما در نثر و نظم عربی تسلط چندانی نداشت. او با فرهنگ و زبان فارسی آشنایی عمیق داشت و از آثار گذشتگان بهره می‌برد.

آثار

اثر اصلی و نامدار این شاعر بزرگ، شاهنامه است که به روایت تاریخ اساطیری و حماسی ایران از آغاز تا اسلام می‌پردازد. این اثر شامل داستان‌های حماسی، افسانه‌ای و تاریخی است و به پیوند فرهنگ ایران پیشا اسلام و پسا اسلام کمک کرده است. وی سرودن شاهنامه را در سی سالگی آغاز کرد و آن را در سال ۳۸۴ ه‍.ق (۹۹۴ میلادی) به پایان رساند. نسخه دوم آن نیز در سال ۴۰۰ ه‍.ق (۱۰۱۰ میلادی) منتشر شد. به فردوسی چندین اثر دیگر نیز منتسب شده است، از جمله مثنوی یوسف و زلیخا و هجونامه‌ای در نکوهش سلطان محمود غزنوی، هرچند اعتبار آن‌ها کمتر از شاهنامه است.

مضمون و سبک

فردوسی در شاهنامه به بررسی مفاهیمی چون نیک و بد، عدالت، خرد، و هویت ملی پرداخته و از افسانه‌ها و اساطیر ایرانی بهره برده است. او خرد را منبع همه خوبی‌ها می‌داند و بر این باور است که انسان با خرد می‌تواند نیک و بد را از یکدیگر تشخیص دهد. وی از زبان فارسی فصیح و بلاغت خاصی در شعر خود استفاده کرده و توانسته است داستان‌ها و شخصیت‌های تاریخی و اساطیری را به زیبایی وصف کند.

لغت نامه دهخدا

فردوسی. [ ف ِ دَ / دُو ] ( ص نسبی ) منسوب به فردوس که نام شهری است.
فردوسی. [ ف ِ دَ / دُو ] ( اِخ ) حکیم ابوالقاسم فردوسی طوسی، بزرگترین حماسه سرای تاریخ ایران و یکی از برجسته ترین شاعران جهان شمرده میشود. در تذکره ها و تواریخی که تا اواخر قرن سیزدهم هجری تألیف شده است مطالب قابل توجهی که ما را از نظر تحقیق در زندگانی وی قانع سازد بسیار کم است. ناچار بیشتر باید به نوشته های دانشمندان قرن اخیر توجه کرد که با دقت در متن شاهنامه برای نظریات خود دلائل مؤثری آورده اند.
زادگاه او: مولد این شاعر بزرگ دهکده «باژ» یا «باز» از طابران طوس است. دولتشاه سمرقندی او را از مردم دهکده «رزان » دانسته است اما گمان میرود که اشتباه اوناشی از عبارت نظامی عروضی در چهارمقاله باشد که نویسد هنگامی که هدیه سلطان محمود به طوس رسید «جنازه فردوسی را به دروازه رزان بیرون همی بردند».
تاریخ تولد: درباره تاریخ تولد فردوسی روایات تذکره ها و تاریخ ها پریشان است. در نسخه های معتبر شاهنامه سالهای عمر او تا هفتادوشش و «نزدیک هشتاد» یاد شده است و با توجه به سال درگذشت فردوسی میتوان تاریخ نسبةً دقیقی برای تولد او یافت. در جایی میگوید:
کنون سالم آمد به هفتادوشش 
غنوده همی چشم بیمارفش.
و در مورد دیگر گوید:
کنون عمر نزدیک هشتاد شد
امیدم به یکباره بر باد شد.
محققان معاصر گمان دارند که بیت اخیر پس از پایان شاهنامه بر آن افزوده شده است زیرا در همه نسخه های خطی شاهنامه این بیت وجود ندارد و ظاهراً پس از سال 400 هَ.ق. فردوسی در شاهنامه تجدیدنظر کرده و ابیاتی بر آن افزوده است. بر طبق بیشتر نسخه های شاهنامه، فردوسی در سال 400 هَ.ق. هفتادویک سال داشته است و در این صورت اگر هفتادویک سال از سال چهارصد هجری به عقب برگردیم تولد او به سال 329 و برابر با سال درگذشت رودکی میشود. این تاریخ رادلایل دیگری نیز تأیید می کند: فردوسی بنا به گفته خودش در هنگام روی کار آمدن محمود غزنوی پنجاه وهشت ساله بوده است زیرا میگوید:
بدان گه که بد سال پنجاه وهشت 
جوان بودم و چون جوانی گذشت 
خروشی شنیدم ز گیتی بلند
که اندیشه شد پیر و من بی گزند

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان اسفندقه بخش ساردویه شهرستان جیرفت.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حکیم ابوالقاسم حسن منصور بن محمد بن اسحاق شرفشاه ملقب به فردوسی در سال ۳۲۹ در قریه باژ از توابع بلوک طابران شهرستان توس دیده به جهان گشود. او فرزند خواجه ابومنصور محمد بن اسحاق شرفشاه طابرانی از بازماندگان دهقانان بزرگ خراسان است. مادرش نیز دختر یکی از اسپهبدان مازندران ایران بنام گردویه زهرا بوده است.
ابو منصور شرفشاه پدر فردوسی که از زن اولش، ایراندخت، ۳دختر داشت تنها یکبار دارای فرزند پسری شده بود که آن پسر بیش از سه ماه زندگی نکرده بود و وفات یافته بود. بعدها او با دختری به نام با نام ایرانی گردویه، (زهرا) ازدواج می کند. این دختر وابسته به خاندانی اصیل از مازندران بوده که پدرش منصب اسپهبد منطقه ای از مازندران بوده است. اولین حاصل این ازدواج، فردوسی بزرگ است.علت ازدواج دوم شرفشاه را اینگونه بیان کرده اند که او در خواب دید که پسری از خانه او به سوی آسمان رفت و... و به چهار جانب شرق، غرب، شمال و جنوب ندایی سر داد که در آسمان انعکاس یافت و وقتی به پیش معبری در توس بنام نجیب الدین معبر می رود تا خوابش را برایش تعبیر کند.او اینگونه تعبیر می کند که او صاحب پسری می شود که در تاریخ ماندگار می شود و هنگامی پدر فردوسی می گوید زن من ۳۵ سال سن دارد و دیگر راضی به باردار شدن نیست به او می گوید زن دیگری اختیار کن.چندین سال بعد دوباره این رویاء تکرار می شود و با موافقت زن اول، زنی را از مازندران اختیار می کند که فرزند اول آنان فردوسی می شود، که نام او را همانطور که در خواب او را صدا زده است حسن می گذارند.

جملاتی از کلمه فردوسی

مکالمات ملوک و محاورات رجال همه قریحهٔ فردوسی سخن‌آراست
زبان بسته گوبا شد، ادب را دهر جویا شد ز نو بشکفت و بویا شد، گل بستان فردوسی
چو ختم این یادگار آمد گل حکمت ببار آمد به‌تاریخش‌ «‌بهار»‌ آمد مدیحت‌خوان فردوسی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم