غفلت

غفلت به معنای بی‌توجهی، فراموشی یا کوتاهی نسبت به چیزی است. این واژه به حالتی اشاره دارد که فرد از موضوعی مهم غافل می‌شود و توجه کافی به آن ندارد.

غفلت در قرآن کریم، به عنوان یک حالت منفی مورد اشاره قرار گرفته است. خداوند در آیات مختلف به این موضوع پرداخته و به انسان‌ها هشدار می‌دهد که از سهل‌انگاری نسبت به یاد خدا و مسئولیت‌های خود پرهیز کنند. به عنوان مثال، در سوره اعراف (آیه 179) آمده است:

و لقد ذرأنا لجهنم کثیراً من الجن و الإنس لهم قلوب لا یفقهون بها و لهم أعین لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها أولئک کالأنعام بل هم أضلّ أولئک هم الغافلون.

این آیه به غفلت انسان‌ها اشاره دارد که باعث می‌شود آن‌ها از حقایق و آموزه‌های الهی غافل بمانند.

معادل انگلیسی کلمه غفلت negligence یا heedlessness می‌باشد.

لغت نامه دهخدا

غفلت. [ غ َ ل َ ] ( ع مص ) گذاشتن. فراموش کردن. ( منتهی الارب ). سهو. ( دهار ). رجوع به غفلة شود. || بی خبر گشتن. ( منتهی الارب ). نادانستن چیزی و توجه نداشتن به چیزی. ( فرهنگ نظام ). بی خبری و فراموشی. بی تمیزی و نادانی و بی تدبیری و بی پروایی. تهاون و سهل انگاری و عدم اعتناء. کاهلی و سستی. ( ناظم الاطباء ). بی خبری. غرارت. غرة.ناآگاهی. غافل بودن. رجوع به غفلة شود

فرهنگ معین

(غِ لَ ) [ ع. غفلة ] ۱ - (مص م. ) فراموش کردن، اهمال کردن. ۲ - بی خبر شدن. ۳ - (اِ مص. ) فراموشی.

فرهنگ عمید

۱. فراموش کردن، از یاد بردن.
۲. بی خبری.
۳. فراموش کاری، سهو و اهمال.
* غفلت داشتن: (مصدر لازم ) بی توجه بودن.
* غفلت شدن: (مصدر لازم ) بی توجهی شدن.
* غفلت کردن: (مصدر لازم ) غفلت داشتن، غفلت ورزیدن، غافل شدن، غافل بودن.
* غفلت ورزیدن: (مصدر لازم ) =* غفلت کردن

فرهنگ فارسی

فراموش کردن، ازیادبردن، بی خبری، فراموشکاری، سهوواهمالغفله:غافلانه، بدون تامل، بناگاه
۱ - ( مصدر ) فراموش کردن ۲ - بی خبر گشتن نادانستن چیزی ۳ - ( اسم ) فراموشی نسیان ۴ - نادانی.

دانشنامه آزاد فارسی

غفلت (حقوق). غَفلت (حقوق)
نوعی تخطّی غیرعمدی یا ترک فعلی که شخص می بایست بر حسب وظیفه انجام دهد، و در صورت بروز خسارت موجب مسئولیت مدنی شخص می شود. گاهی تخطّی از انجام وظیفه جرم است، مانند جرایم ناشی از تخلفات رانندگی.
غفلت (عرفان). غَفلت (عرفان)
(در لغت به معنای فراموش کردن و توجه نداشتن به چیزی) در اصطلاح عرفان، ناآگاه بودن دل از دریافت حقایق. غفلت چنانچه به معنیِ اشتغال نفس به حظوظ دنیوی و در نتیجه فراموش کردن عالم حقیقت و حقیقت عالم باشد، از صفات مذموم در سنّت عرفان اسلامی است. امّا چنانچه این غفلت، نتیجۀ ورود واردی باشد که در نتیجۀ قوّت و شدّت آن، نفس از خود و آنچه پیرامون آن است غافل شود، نه تنها مذموم نیست که نشانگر قرار داشتن سالک در سیر و سلوک است. این غفلت را محو و سُکر نیز خوانده اند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «غفلت» ضدّ توجه و تفکر است. رذیله ای است بسیار پست که انسان را به سقوط می کشاند؛ و به قول قرآن شریف، انسان را تا سرحدّ حیوان، بلکه پست تر تنزّل می دهد.
رذیله «غفلت» ضدّ توجه و تفکر است. از نظر اخلاق، هر چه «توجه و تفکر» عالی و بالا باشد و موجب تعالیِ انسان می شود، «غفلت» رذیله ای است بسیار پست که انسان را به سقوط می کشاند؛ و به قول قرآن شریف، انسان را تا سرحدّ حیوان، بلکه پست تر تنزّل می دهد: «وَلَقَدْ ذَرَاْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْانْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ اذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها اوُلئِکَ کالاَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اوُلئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ؛ تحقیقاً (گروه) کثیری از جنّ و انس را (گویا) برای جهنم آفریدیم؛ (زیرا) اینان قلب دارند، ولی حقایق را نمی فهمند؛ و چشم دارند، ولی نمی بینند. که سرانجام نافرمانی خدا چیست؛ و گوش دارند ولی نمی شنوند؛ (و خود را به کری می زنند) اینان همچون چهارپایان بلکه گمراه ترند؛ آنها غافلند. و غفلت شان از شنیدن و دیدن انسانی و تفکر محرومشان کرده است.»افرادی که غفلت بر دلشان حکم فرماست چشم دارند اما نمی بینند؛ گوش دارند اما نمی شنوند؛ دل دارند اما نمی فهمند؛ و این ها حیوانند، از حیوان هم پست ترند؛ و اگر درباره ی غفلت جز این آیه ی شریفه چیزی نداشتیم، بس بود تا بگوئیم که صفت غفلت، صفت مذمومی است.در آیه دیگر می فرماید: «غفلت دل را مهر می کند؛ چشم و گوش را مهر می کند.» افرادی که غفلت دارند دل ندارند؛ دلشان قفل شده است؛ دلی که بفهمد، گوشی که حق را بشنود و چشمی که حق را ببیند ندارند، و بالاخره مُهرِ غفلت این ها را تا سرحدّ حیوانیت رسانده است.صفت غفلت بر عکس صفت توجه، انسان را به سقوط می کشاند. نمی گذارد دنیا و آخرت داشته باشد. این غفلت نظیر توجه و تفکر، مراتب دارد. ما فعلاً کار به آن نداریم.
اقسام غفلت
بحث درباره غفلت است به اعتبار متعلق آن نه مراتب آن که عبارتند از:
← غفلت از دشمن
۱. ↑ اعراف/سوره۷، آیه۱۷۹. 
...
[ویکی شیعه] غفلت بی توجهی و یا کم توجهی انسان به سرنوشت و سعادت دنیا و آخرت خود است؛ به گونه ای که فرد غافل، رفتار و اعمال خویش را بدون دقت و آینده نگری دنبال می کند و به حقایق دنیا و آخرت توجهی ندارد.
غفلت در مقابل «ذکر» به هرگونه بی خبری، بی توجه بودن و توجه نداشتن به چیزی از واقعیت های فعلی و آینده و گذشته گفته می شود. در قرآن ۳۵ مرتبه کلمه غفلت به کار رفته است. از نشانه های انسان های غافل:اشتباه کردن، پند نگرفتن از حوادث دنیا،هدردادن اوقات و همنشینی با فاسدان است. در روایات اسلامی غفلتی مزمت شده که در مقابل نشانه های الهی عبرت گرفته نشود.

جملاتی از کلمه غفلت

به گوش خلق ز بس شد ز باد غفلت پر نهیب مرگ بود چون نوای زنگ شتر
ذاالنّون را پرسیدند از توبه گفت توبۀ عام از گناه بود و توبۀ خاص از غفلت.
غفلت چه فسون خواند که در خلوت تحقیق برگشت نگاهم ز خود و آینه‌بین شد
جمال یار هر سو جلوه گر بی پرده ای همدم دمی از خواب غفلت خیز و از هر سو نظر بگشا
غفلت هرگونه بی‌خبری از شرایط زمان و مکان که در یک لحظه هستی انسان را مبدل به خاکستر می‌کند. در برابر آن بیداری و ذکر است.
زغفلت تو ترا صد حجاب در پیش است صفای چهرهٔ جانرا نقاب در پیش است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم