واژه غبطه به معنای احساس شادی و رضایت نسبت به موفقیت یا خوشبختی دیگران است. در واقع، غبطه یک نوع احساس مثبت است که به دنبال دیدن موفقیت یا خوشحالی دیگران به وجود میآید و معمولاً همراه با آرزوی داشتن آن وضعیت یا موفقیت برای خود نیز هست. به عبارت دیگر، فردی که دچار غبطه میشود، به جای حسادت، از دیدن خوشحالی یا موفقیت دیگران لذت میبرد و آرزو میکند که او نیز بتواند به آن دست یابد. در زبان فارسی، غبطه معمولاً با مفهوم مثبتتری نسبت به حسادت به کار میرود و نشاندهندهی توانایی فرد در احساس شادی برای دیگران است.
غبطه
لغت نامه دهخدا
منگر اندر غبطه این بیع و سود
بنگر اندر خسر فرعون و ثمود.مولوی ( مثنوی ).
غبطة. [ غ ُ طَ ] ( ع اِ ) دوالی است که اطراف چرم توشه دان بدان استوار دوزند. ( منتهی الارب ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (حقوق، فقه ) حفظ مال صغیر توسط قیّم.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) آرزو بردن به نیکویی حال کسی بی آنکه زوال آن از او خواهد بژهان بردن. ۲ - رشک بردن برفقدان چیزی ۳ - ( اسم ) آرزومندی. ۴ - نیکویی احوال شادمانی. ۵ - ( اسم ) سود نفع.
دوالی است که اطراف چرم توشه دان بدان استوار دوزند
دانشنامه اسلامی
غبطه در لغت به معنای حسن حال و سرور و نعمت آمده و در اصطلاح عبارت است از آرزوی داشتن نعمتی همانند آنچه به دیگری داده شده است، بدون آنکه در اندیشه زوال آن از دیگری باشد.
تفاوت غبطه با حسد
این ویژگی آخر، غبطه را از حسد متمایز می سازد؛ زیرا حسد عبارت است از آرزوی نعمتی که به دیگری داده شده، برای خود، با آرزوی زوال آن از وی. غبطه به معنای اصطلاحی (آرزوی نعمتی برای خود...) بر خلاف حسد از صفات و اخلاق ناپسند به شمار نمی رود؛ از این رو، امام صادق علیه السّلام در حدیثی می فرماید: « مؤمن غبطه می خورد، لیکن حسادت نمی ورزد».
کاربرد فقهی
غبطه در کلمات فقها، در بحث تصرفات ولیّ در اموال مولّی علیه به معنای بهتر، شایسته تر و سودمندتر به کار رفته است؛ آنجا که می گویند: تصرف ولیّ در مال مولّی علیه منوط به غبطه (مصلحت و منفعت داشتن) برای مولّی علیه است (ولایت). چنانکه در فقه بر عقد نکاح دائم «نکاح غبطه» نیز اطلاق شده است که مراد همان معنای لغوی غبطه است ( ازدواج ).
[ویکی اهل البیت] غبطه در لغت به معنای رشک بردن بر سعادت کسی و آرزوی داشتن نعمت و سعادت او بدون بدخواهی نسبت به آن شخص و بدون آرزو کردن زوال نعمت و سعادت از او می باشد.
در علم اخلاق، آرزوی دستیابی به خیری را داشتن که نصیب دیگران شده "غبطه" نام دارد. اگر این آرزو به مرحله سعی و تلاش برای دستیابی به آن خیر یا بالاتر از آن برسد "منافسه" است و این هر دو صفتی پسندیده است.
پس "غبطه" تمنای رسیدن به نعمتی برای خود است آنچنان که برای غیرخود می رسد، بدون آن که تمنای زوال آن نعمت را از غیرخودت داشته باشی و "غبطه" مذموم نیست گاهی از "غبطه" به "منافسه" و گاه از "منافسه" به "غبطه" و در مواردی از آن ها به "حسد" تعبیر کرده اند.
و آن به خاطر نزدیک بودن معانی آن ها به یکدیگر است و سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به این معنی حمل می شود که فرمود: "لاحسد الا فی اثنین: رجل آتاه الله مالا فسلطه علی ملکه فی الحق و رجل آتاه الله علما فهو یعمل به و یعمله الناس".
حسد روا نیست مگر در دو مورد: یکی حسد به کسی که خداوند به او مال داده و او را بر صَرف مال در راه حق توانایی بخشیده است، و دیگری حسد به کسی که خداوند به او علم بخشیده و او را در کار علمی و نیز در کار آموختن علم به مردم، توفیق داده است. این نوع حسد به معنای "غبطه" استعمال شده است.
جملاتی از کلمه غبطه
در احیاء است که حجاج هنگام مرگ می گفت: خداوندا بر من ببخشای، هر چند که گویند تو بر من نخواهی بخشود. عمر بن عبدالعزیز از این که وی این چنین کلامی گفته بود، شگفت زده و در غبطه بود.