عوامل

واژه عوامل به معنای عناصر، فاکتورها یا شرایطی است که بر وقوع یک پدیده، وضعیت یا نتیجه تأثیر می‌گذارند و می‌توانند به صورت مثبت یا منفی عمل کنند و در زمینه‌های مختلفی مانند علم، اقتصاد، روانشناسی، مدیریت و غیره به کار می‌روند.

عوامل مثبت: به بهبود یک وضعیت یا نتیجه کمک می‌کنند. به عنوان مثال، در یک پروژه، عوامل مثبت می‌توانند شامل تیم کاری قوی، منابع کافی و برنامه‌ریزی دقیق باشند.

عوامل منفی: می‌توانند باعث ایجاد مشکلات یا موانع شوند. به عنوان مثال، کمبود منابع، عدم هماهنگی در تیم یا مشکلات مالی می‌توانند عوامل منفی باشند.

لغت نامه دهخدا

عوامل. [ ع َ م ِ ] ( ع ص، اِ ) ج ِعامِل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از تاج العروس ). رجوع به عامل شود. || ج ِ عاملة. ( اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به عاملة شود. || پایها. || گاوان کشت کاری و خرمن کوبی و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). گاوهای کاری و شتران باری. ( آنندراج ). || خاک و آب و بذر و گاو و کار، که در عقد مزارعه منظور شود. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اصطلاح نحو ) کلماتی هستند که سبب وجود اِعرابی معین در کلمه دیگر شوند، و آنها یا حرف و یا فعل میباشند، از قبیل عوامل نصب و عوامل جر و غیره. رجوع به عامل شود. || در تداول امروزین،سببها و باعث ها: یکی از عوامل حادثه فلان شخص بود.

فرهنگ معین

(عَ مِ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ عامله، کارگران.

فرهنگ عمید

= عامل

فرهنگ فارسی

(اسم ) یکی از کتب معروف نحو عربی تالیف عبد القاهر بن عبد الرحمن جرجانی. درین کتاب مولف همه عوامل رفع و نصب و جزم عربی را جمع کرده و طرز عمل و طبقه بندی آنها را نشان داده است.
جمع عامله، کارکنان، کارگران، گاوهای کاری، گاوهائی که درشخم زنی وخرمن کوبی بکاربروند
( اسم اسم ) جمع عامله: ۱ - کارکنان کارگران. ۲ - خاک و آب و بذر و گاو و کار که در عقد مزارعه منظور شود. توضیح معمولا این کلمه را جمع عامل گیرند.

جملاتی از کلمه عوامل

و بدانک هر چیز را که حق تعالی در عالم معانی ظاهر کرده است در عالم صورت آن را صورتی پدید آورده است. پس صورت جملگی عوامل ملکوت شخص محمدی آمد علیه‌السلام و صورت بپرتو نور احدیت کلمه توحید «لا اله الاالله» آمد و سربعث انبیاء علیهم الصلوه والسلام از بهر زراعت تخم توحید است در زمین دلها «الدنیا مزرعه الاخره». 

هرچه در عالم جماد و نبات و حیوان بود با خویشتن آورد و قبول معقولات بر آن زیادت کرد و بعقل بر همه حیوانات پادشاه شد و جمله را در تحت تصرف خود آورد از عالم جماد جواهر و زر و سیم زینت خویش کرد و از آهن و روی و مس و سرب و ارزیز اوانی و عوامل خویش ساخت و از عالم نبات خوردنی و پوشیدنی و گستردنی ساخت و از عالم حیوان مرکب و حمال کرد و از هرسه عالم داروها برگزید و خود را بدان معالجت کرد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم