عارفانه

عارفانه

در فرهنگ عمید معنی واژه عارفانه: ۱. به روش عارفان، عارف وار، عارف مانند، مانند عارفان ۲. (صفت ) دارای مفاهیم و مضامین عرفانی

کلمه عارفانه یکی از واژه‌ های فارسی است که از ریشه عارف گرفته شده و به معنای چیزی مرتبط با عرفان یا حالت عرفانی است در زیر به برخی قواعد نگارش و استفاده از این کلمه اشاره می‌شود:

  1. نحوه نوشتار: عارفانه به همین صورت و با املای صحیح نوشته می‌شود از نوشتن آن به صورت‌ های دیگر (مانند "عارفانا" یا "عارفانی") پرهیز کنید
  2. جنس و تعداد: این کلمه به عنوان صفت به کار می‌رود و می‌تواند با اسم‌ های مختلف همخوانی داشته باشد به‌ عنوان مثال: نگاه عارفانه و شعرهای عارفانه
  3. موقعیت واژگانی: می‌تواند به عنوان صفتی توصیفی در جملات استفاده شود، مانند: او در جلسه شعر، اشعار عارفانه‌ای خواند
  4. قیمت معنایی: این واژه بیشتر در متون فرهنگی، عرفانی و ادبیات فارسی استفاده می‌شود باید دقت شود که در زمینه‌ های غیر مرتبط استفاده نشود
  5. اجتناب از ابهام: در جملاتی که کلمه عارفانه به کار می‌رود، دقت کنید که مفهوم به روشنی منتقل شود و سوءتفاهم ایجاد نکند

فرهنگ معین

(رِ نِ ) [ ع - فا. ] (ق. ص. ) ۱ - مانند عارف ها. ۲ - عرفانی.

ویکی واژه

مانند عارف‌ها.
عرفانی.

جملاتی از کلمه عارفانه

وی تحصیلات حوزوی را در زادگاه خود نزد پدرش آغاز کرد و تمامی متون درسی رایج را فرا گرفت. سپس در سال ۱۲۵۶ خورشیدی به کاشان هجرت کرد و در محضر فقیه معاصر حبیب‌الله شریف کاشانی دروس فقه و اصول را گذراند. حبیب‌الله شریف کاشانی در روحیه و اندیشه عارفانه آمیرزا احمد عاملی تأثیر فراوانی داشته‌است.
علاوه بر غزل‌های عاشقانه، سعدی غزل‌های عارفانه و غزل‌های پندآموز نیز سروده‌است. فروغی در تدوین کلیات سعدی، غزل‌های پندآموز و عارفانه را از بقیهٔ غزل‌ها جدا کرده و در فصلی مجزا با عنوان مواعظ آورده‌است.

این نوشته‌ها، که سومین جزء از متون شروتی به‌شمار می‌آیند، ماهیتی رمزگونه دارند و تقسیم‌های عارفانه‌ای از مناسک و مطالب وداها به‌دست می‌دهند. همین نگرش‌های رمزی و عرفانی هسته اولیه اوپانیشادها را تشکیل داده‌است.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم