ضابطه به معنای اصل و قاعدهای است که به عنوان یک راهنما برای نگهداری و تنظیم امور به کار میرود. این واژه مونث ضاب است و به معنای نگهدارنده یا قانون کلی مورد استفاده قرار میگیرد. این کلمه به طور خاص به حکمی اشاره دارد که میتواند بر جزئیات مختلف منطبق شود. تفاوت اصلی بین آن و قاعده این است که قاعده معمولاً از فروع و ابواب مختلف تشکیل میشود، در حالی که این واژه بیشتر محدود به یک زمینه خاص است و از فروع آن باب نشأت میگیرد. علاوه بر این، میتواند به جمعآوری عواید اشاره داشته باشد و در این راستا نیاز است که به اصول آن به دقت توجه شود.
ضابطه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] نظم.
۳. [قدیمی] آیین، رسم.
ویکی واژه
قاعده، دستور.
جملاتی از کلمه ضابطه
برای ضابطه مند کردن فعالیت های طراحی و اجرای این سیستم ها، وزارت کشاورزی اقدام به برپایی کلاس های آموزشی و ارائه مدرک در زمینه طراحی و اجرا کرده است.همچنین در هر استان یک انجمن صنفی مجریان سامانه های نوین آبیاری تشکیل شده است.
شخصیّت قدرتنگر شخصیّتی است خاص که در برابر هر عمل یا سخن، ضابطه و منطق درستی یا نادرستی را بر مبنای روابط قدرت قرار میدهد. بدینسان چنین فردی زمانی که در برابر کلام یا پندی قرار میگیرد تنها با توجّه به میزان قدرت گوینده، کلام را ارج مینهد یا طرد میکند.