لغت نامه دهخدا
شونی. ( اِ ) به پارچه های سه گوشه ای میگویند که طفل شیرخوار را در آنهامی پیچند و این کلمه را در مورد دشنام هم بکار می برند در خراسان. ( یادداشت بخط محمدِ پروین ِ گنابادی ).
شونی. ( اِ ) به پارچه های سه گوشه ای میگویند که طفل شیرخوار را در آنهامی پیچند و این کلمه را در مورد دشنام هم بکار می برند در خراسان. ( یادداشت بخط محمدِ پروین ِ گنابادی ).
شونی ( به فرانسوی: Chauny ) یک کمون ( فرانسه ) در فرانسه است که در ان ( ا - دو - فرانس ) واقع شده است. شونی ۱۳٫۲۸ کیلومتر مربع مساحت دارد ۶۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
شهرهای برگهایم، نوردراین - وستفالن و آندن خواهرخوانده های شونی هستند.
شونی (داغستان). شونی ( به لاتین: Shuni ) یک منطقهٔ مسکونی در روسیه است که در شهرستان لاکسکی واقع شده است.
شَونی (Shawnee)
شَونی
از اقوام سرخ پوست امریکا، با جمعیتی نزدیک به ۶ هزار نفر (۱۹۹۰). زبانشان به گروه زبانی آیروکویی تعلق دارد. آن ها مهاجرت گسترده ای را از اکثر نقاط شرق و جنوب امریکا به سایر نقاط شروع کردند و با اقوامی چون فاکس، سوک، و کیکاپو مرتبط اند. اکثر افراد این قوم امروزه در اوکلاهمازندگی می کنند. شونی ها در اصل در درۀ مرکزی رود اوهایو به سر می برند و در آن جا تابستان ها ساکن روستاهای بزرگی با خانه های پوشیده از ساقۀ درختان بودند و ذرت می کاشتند. هر روستا خانۀ شورای بزرگی داشت که مراسم مختلف دینی در آن برگزار می شد. در زمستان، شونی ها به گروه های کوچک خانوادگی برای شکار تقسیم می شدند. مراسم شامل مناسک تطهیرِ جنگ جویان و تشریفات موسمی مربوط به کاشت، رسیدن و برداشت محصول می شد. جامعۀ شونی دارای پنج بخش اصلی بود که هر یک به چند طایفه تقسیم می شد. آن ها یک رئیس موروثی مدنی داشتند که نظارت بر امور عمومی را برعهده داشت و یک رئیس جنگ که به سبب شجاعت و مهارت هایش انتخاب می شد. امروزه بسیاری از شونی ها کشاورز و دامدارند. تقریباً نیمی از آن ها به مسیحیت گرویده اند، در حالی که نیمی دیگر از دین سنتی خود پیروی می کنند و تعداد اندکی از آن ها به زبان بومی خود سخن می گویند. امور قبیله را دو سازمانی اداره می کنند که نمایندگی شونی های «شرقی» و شونی های «غایب» را برعهده دارند. آیروکویی ها در حدود ۱۶۹۰ شونی ها را از سرزمینشان بیرون راندند و آن ها را به گروه های جدا از هم در ایلینوی، جورجیا، کارولینای جنوبی، آلاباما، پنسیلوانیا، تنسی و فلوریدا پراکندند. در اواسط دهۀ ۱۷۵۰ بسیاری از آن ها بار دیگر در اوهایو به یکدیگر پیوستند و در آن جا در اوایل قرن ۱۹، اتحادیه ای با سایر قبایل به رهبری تکومسه پدید آوردند تا در مقابل از دست رفتن زمین هایشان مقاومت کنند. ویلیام هنری هریسون، فرماندار «سرزمین ایندیانا» و ارتشی با بیش از هزار جنگجو آن ها را در نبرد تیپیکانو شکست داد و این ماجراها به جنگ ۱۸۱۲ انجامید. شونی ها سپس به سه شاخۀ مستقل تقسیم شدند (غایب ها، شرقی ها، و چروکیها) که در دهۀ ۱۸۳۰ در نقاط مختلف اوکلاهما سکونت گزیدند.
💡 ابوجعفر حدّاد گوید دوازده سال اندر بازار بودم و بر اعتقادِ توکّل کار کردمی و هر روز مزد بیافتمی و هیچ منفعت از آن برنداشتمی بقدر شربتی آب و نه آن قدر که اندر گرمابه شدمی و هر روز مزد خویش بنزدیک درویشان آوردمی بشونیزیه و بران حال همی بودم.
💡 جنید گفت به مسجد شونیزیّه آمدم، جماعتی دیدم از درویشان که سخن میگفتند در آیات و کرامات، درویشی از میان ایشان گفت که من کس دانم اگر اشارت کند بدین ستون که نیمی زر شود و نیمی نقره در حال چنان شود جنید گفت در ستون نگرستم نیمهای زر بود و نیمهای نقره.
💡 کنیه ابوجعفر، ببصره بود، بابو حاتم عطار صحبت کرده و استاد ابویعقوب زیادت ٭ است اندر مسجد شونیزیه بوده، در روزگار سنه سبع و مائتین برفته، یا پس آن باندک. وی گفته: ای فقیر اشتغل عن قوته فهو غنی.
💡 «اهالی، که از من برگشته بودند، در دفعهٔ دوم جمع شدند که با دادرشیش جنگ کنند. در قلعه «تیگر»[پانویس ۴] نامی در ارمنستان جدالی واقع شد. اهورمزد یاری خود را به من اعطا کرد. به ارادهٔ اهورمزد قشون من بر قشونی که از من برگشته بود فائق آمد.»
💡 شیخ الاسلام گفت که آن معرفت عیان ایذ نه معرفت بیان بیان آن بود، که دیده باول باز شود ببیند که نه قلم با زبان یار شود بشونید؟ کی چی دره سموع درمانی در معاین درمانی، الخبر حجة واعرفان محجة و مالعبد فی حقیقة الحق الامجة فی لجة، کنت کنزاً مخفیاً فاحببت ان اعرف پس قوم است کی میشناسند.