سعدی

سعدی

سعدی شیرازی، شاعر و نثرنویس بزرگ ایرانی، در قرن سیزدهم میلادی (قرن هفتم هجری) در شیراز به دنیا آمد. او در جوانی به سفرهای زیادی پرداخت و از جمله به بغداد، دمشق و هند رفت. سعدی در این سفرها با فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف آشنا شد و تجارب خود را در آثارش منعکس کرد.

از مهم‌ترین آثار او می‌توان به گلستان و بوستان اشاره کرد. گلستان مجموعه‌ای از داستان‌ها و حکایات اخلاقی است که به نثر نوشته شده و بوستان شعری است که به نظم درآمده و به موضوعات اخلاقی و اجتماعی می‌پردازد.

سعدی به دلیل نثر و شعر زیبا و آموزنده‌اش، تأثیر زیادی بر ادبیات فارسی و فرهنگ ایرانی گذاشت و تا امروز آثارش مورد توجه و مطالعه قرار دارد. او در سال ۶۵۸ هجری درگذشت و مقبره‌اش در شیراز به عنوان یکی از جاذبه‌های فرهنگی شناخته می‌شود.

لغت نامه دهخدا

سعدی. [ س ُ دا ] ( ع ص ) مؤنث اسعد. ( منتهی الارب ).
سعدی. [ س َ ] ( اِخ ) مشرف الدین مصلح بن عبداﷲ سعدی شیرازی، نویسنده و گوینده بزرگ قرن هفتم. وی در شیراز به کسب علم پرداخت و سپس به بغداد رفت و در مدرسه نظامیه به تعلم مشغول گشت. سعدی سفرهای بسیار کرد و در زمان سلطان اتابک ابوبکربن سعدبن زنگی ( 623 - 668 هَ.ق. ) به شیراز بازگشت و به تصنیف سعدی نامه یا بوستان ( سال 655 ) و گلستان ( سال 656 ) پرداخت. علاوه بر اینها قصاید و غزلیات و قطعات و ترجیعبند و رباعیات و مقالات و قصاید عربی دارد که همه را در کلیات وی جمع کرده اند. وفات وی بین سالهای 691 و 694 هَ.ق. در شیراز اتفاق افتاد و آرامگاه جدید او در اردیبهشت ماه 1331 هَ.ش. برپا شده است.
امتیاز بزرگ سعدی در غزل عاشقانه و مثنوی اخلاقی و نثر فنی بسبک مقامه نگاری است. رجوع کنید به تاریخ ادبیات رضازاده شفق صص 263 - 279. بحث در باب سعدی شاعر، هانری ماسه. از سعدی تا جامی ( ترجمه تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 3 ) ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). و رجوع به لباب الالباب و سبک شناسی بهار ج 1 و 2 و 3 شود.

فرهنگ فارسی

یکی از عرائس عرب که شاعران تازی و ایرانی نام او را بمنزله نمونه دلبران یادکنند. توضیح دارمستتر گوید( تتبعات ۲۹۸:۱ ح ): (( در افسانه عربی - فارسی (( سودابه ) ) ( ایرانی ) به (( سعدی ) ) مبدل گردیده است. ) )
ده بزرگی از دهستان حوم. بخش مرکزی شهرستان شیراز.

فرهنگ اسم ها

اسم: سعدی (پسر) (فارسی، عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: saedi) (فارسی: سَعدي) (انگلیسی: saedi)
معنی: فرخندگی، خجستگی، مبارکی، ( در قدیم ) سعد بودن، ( اَعلام ) سعدی [حدود، قمری] تخلّص و شهرت مشرف الدین ( مصلح الدین ) عبدالله شیرازی، شاعر و نویسنده ی ایرانی، مؤلف گلستان و بوستان، غزلها، قصیده ها و رساله ها ی مختلف، که همه در کلیات دیوان او چاپ شده است، آرامگاه او به نام سعدیّه در شیراز است، سعد ( عربی ) + ی ( فارسی )، لقب شاعر بزرگ قرن هفتم، مشرف الدین مصلح بن عبدالله شیرازی

ویکی واژه

منسوب به سعد، سعد و نحس، خوش‌یوم، نیکو.
لقب و کنیه نامدارترین شاعر و غزلسرای پارسی‌گو. گر بدستت داد تیغ بُرّان چرخ روزگار.....هر چه خواهی تو ببُر اما مبُر نان کسی

جملاتی از کلمه سعدی

روشنت گردد این حدیث چو روز گر چو سعدی شبی بپیمایی
سعدی اریک چند در میدان تو اسبی براند مرکب ما پشت ریش و باره ما لنگ نیست
گِله از فراق یاران و جفای روزگاران نه طریق توست سعدی کم خویش گیر و رستی
همه عالم به عشقبازی رفت نام سعدی که در ضمیر تو نیست
سعدی مبر اندیشه که در کام نهنگان چون در نظر دوست نشینی همه کام است
سر ارادت سعدی گمان مبر هرگز که تا قیامت از این آستان بگردانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم