رهسپار

کلمه رهسپار به معنای راهی، عازم یا روانه است و به افرادی اشاره دارد که در حال حرکت به سمت مقصدی خاص هستند.

این واژه در متون ادبی و شعر برای توصیف حالتی از سفر یا حرکت به کار می‌رود و می‌تواند بار معنایی عمیق‌تری درباره عزم و اراده برای رسیدن به هدف داشته باشد.

لغت نامه دهخدا

رهسپار. [ رَ س ِ ] ( نف مرکب ) راه سپار. راهی. عازم. روانه. ( یادداشت مؤلف ).
- رهسپار جایی بودن؛ رفتن بدان جای. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به راهسپار شود.

فرهنگ فارسی

راه سپار. راهی. عازم روانه

جملاتی از کلمه رهسپار

سپس به سفارش پدرش، برای تکمیل تحصیلات، رهسپار نجف شد و دروس دوره سطح را از استادانی چون محمدحسین نایینی، شیخ حسن کربلایی و آقاضیاءالدین عراقی و دروس دوره خارج را از پدرش سید اسماعیل صدر، ملا محمدکاظم خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزا فتح‌الله شیخ الشریعة اصفهانی آموخت.
بنا بر حوادث و پیشامدهای کشور عراق و خالص سازی عربی توسط حزب بعث و اخراج معاودین عراقی، در سال ۱۳۹۰ هجری قمری به همراه دیگر ایرانیان و عدّه‌ای از شیعیان ناگزیر به ترک کشور عراق شد و رهسپار ایران گردید.
فرانسیسکو پیزارو در اوایل سال ۱۵۳۲ با سه کشتی از پاناما رهسپار پرو گردید و در راه با بومیان به جنگ پرداخت که در یکی از این جنگ‌ها در سرزمین کاکو نامی، از غارت بومیان غنایم بسیار به دست آورد. در ادامهٔ راه هم باز مدت چند ماه گرفتار جنگ بود تا توانست قبایل برخی سرزمین‌های سر راه را فرمانبردار خود کند تا سرانجام به ابتدای خاک پرو رسید و در آنجا متوقف شد.
پس از فوت جدش رهسپار قم شد و از دروس اساتیدی چون سید محمدرضا گلپایگانی، حسین وحید خراسانی، سید محمد روحانی، میرزا کاظم تبریزی و مرتضی حائری یزدی استفاده کرد.
او در ۱۴ دی ۱۳۵۷ پس از ۴۲ سال خدمت، به بهانه معالجه تقاضای بازنشستگی نمود و رهسپار پاریس شده به شبکه‌ای پیوست که با همراهی بهرام آریانا، اشرف پهلوی، رضا پهلوی و علی امینی سرگرم طرح نقشه کودتا در ایران بودند. آنها اقدام به تشکیل «ارتش آزادیبخش ایران» کردند. در چهارچوب این ارتش یک گروه نظامی در ترکیه پشت مرزهای ایران، و یک گروه نیز در آن سوی مرزهای عراق تدارک دیده شدند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم