آب دست به آبی اطلاق میشود که در زمان صرف غذا، برای شستن دستها و دهان استفاده میشود و همچنین در فرآیند وضو گرفتن نیز کاربرد دارد. این واژه در زبانهای قدیمی به مفهوم پاکی و نظافت مرتبط است و به عنوان نمادی از آداب و رسوم مربوط به پاکیزگی در نظر گرفته میشود. همچنین، واژه مستراح به معنای محل استراحت یا استراحتگاه و لباده به معنای پوششی خاص است که به نوعی به پاکدامنی و زهد اشاره دارد. در این زمینه، افراد پاکدامن و زاهد به استادان و مهارتداران در این امور احترام میگذارند. این اصطلاح به آبدست خرج دادن به معنای سرمایهگذاری و تلاش برای دستیابی به هدفی خاص است و نشاندهنده اهمیت سرمایهگذاری در زندگی و حفظ پاکیزگی در رفتار فردی و اجتماعی است. این مفاهیم نشاندهنده ارتباط عمیق فرهنگ با آداب و رسوم زندگی روزمره هستند و بر اهمیت پاکی و زهد در جامعه تأکید میکنند.
آب دست
لغت نامه دهخدا
( آبدست ) آبدست. [ دَ ] ( اِ مرکب ) قسمی جامه و پوشش. لباده. جبه آستین کوتاه. || قسمت فوقانی سرآستین درازتر از قسمت تحتانی آن که بر روی آستین برگردانند زینت را. سنبوسه. || مستراح. مبرز. || ( ص مرکب ) سخت چابک و تند. چربدست. ماهر. استاد. رجوع به آبدستی شود. || زاهد پاکدامن و پرهیزکار
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. وضو.
۳. شست وشو پس از قضای حاجت، طهارت.
۴. = مستراح
۵. (صفت ) چابک و ماهر و استاد در کار.
فرهنگ فارسی
لباده سخت چابک ماهر
آبی که با آن دست وروی خودرابشویند، به معنی وضو
( آب دست ) ( اسم ) ۱ - آبی که بیشتر با دو ظرف ( آفتابه و لگن ) پیش از صرف طعام و بعد از آن برای شستن دست و دهان بکار برند. ۲- وضو دست نماز. ۳- استنجا کردن باب. ۴ - لطف و مهارت در صنعت.
آبی که بیشتر با دو ظرف موسوم بافتابه لگن پیش از طعام و بعد از طعام برای شستن دست و دهان بکاراست
فرهنگ اسم ها
معنی: چابک، تردست، تر و فرز
جملاتی از کلمه آب دست
با نگرش به بلندی و زمینهای صخرهای، یک بالگرد پیاپی به رساندن نیازمندیها به السقرا کمک میکند. این روستا افزون بر برق، اکنون دارای یک کانال آب دستساز است که آب شیرین روستاییان را فراهم میکند.
طی گزارش میدانی از رودخانه کرخه رهاسازی آب بهصورت موقت صورت گرفته و در جاهایی کشاورزان حاشیه سوسنگرد توانستند به آب دسترسی پیدا کنند ولی در مسیر سوسنگرد به بستان هنوز آب مورد نیاز به آن مناطق نرسیده و کشاورزان و دامداران همچنان منتظر رهاسازی بیشتری هستند.