آب دادن
فرهنگ معین
فرهنگ فارسی
( آبدادن ) آبیاری کردن
ویکی واژه
فلزی را با فلز دیگر اندودن.
annaffiare
innaffiare
جمله سازی با آب دادن
آبخوان یا سفرهٔ آب زیرزمینی یک لایهٔ آبدار زیرزمینی است که در لایههای تحکیم نیافته (گراول، ماسه و سیلت) یا در سنگهای دارای درز و شکاف ایجاد میشود. این آب میتواند از طریق چاه بهرهبرداری شود. آبخوان ناتراوا و آبخوان کمتراوا، نامهای است که به لایههای آبدار با درجات مختلف قابلیت آب دادن و ذخیرهسازی داده میشود.
محمد بن اسلم الطوسی و نعمی طرطوسی که در بادیه سی هزار مرد را آب دادند هر دو به سر خاک رابعه آمدند. گفتند آن لاف که میزدی که سر به هر دو سرای فرو نیارم، حال به کجا رسید؟
ابن البرقی از بزرگان مشایخ مصر بود، و صاحب فراست بود، وقتی بیمار شد شربتی آب دادند او را. گفت: نخورم که در مملکت حادثه افتاده است، تا بجای نیارم که چه افتاده است نیاشامم. سیزده روز نخورد تا خبر آمد که قرامطه در حرم افتادند، و خلقی را بکشتند، و بسی خرابی کردند.
قصی مناصب مهم مکه یعنی حجابت (پرده داری)، سقایت (آب دادن به حاجیان)، رفادت (اطعام قریش از طریق اموالی که جمعآوری میشد)، دارالندوه و لوا (پرچم داری جنگ) را بر عهده گرفت و نخستین فرد از دودمان کَعب بن لُؤَی بود که ریاست و فرمانروایی یافت و پس از او شرافت و ریاست قریش و این مناصب در دودمان قصی برقرار ماند.
تیمار کردن اسب از جمله کارهای ضروری است. معمولاً موقع آب دادن یا زمانی که میخواهند زین بر پشت حیوان بگذارند، او را تیمار میکنند. در تیمار کردن بهوسیله مخصوص به نام قَـشُو (شبیه برسهای امروزی) نیاز است. خاراندن و تمیز کردن تمام بدن اسب و شانه کردن یال و دم اسب هم جزو تیمار محسوب میشود.