ازگیل

ازگیل

ازگیل چند معنی دارد که بیشتر به طبیعت و فرهنگ مرتبط است:

  1. ازگیل میوه: میوه ای خوراکی با پوستی قهوه ای و بافتی نرم که مزه اش ترش و شیرین است. معمولا در اواخر پاییز یا اوایل زمستان برداشت می شود و در حالت نیمه رسیده خورده می شود. ازگیل به نام های محلی مانند کندس یا کنوس نیز شناخته می شود و در شمال و گیلان یافت می شود.
  2. در فرهنگ عامیانه: گاهی به صورت طعنه آمیز یا طنز در مکالمات روزمره استفاده می شود مثل زمانی که کسی بخواهد به چیز کوچکی اهمیت زیادی ندهد.

لغت نامه دهخدا

ازگیل. [ اَ ] ( اِ ) درختچه ای که در همه جنگلهای شمالی حتی ارسباران وگلی داغ و گردنه چناران میروید. حدّ سفلای آن سواحل آستارا و حد علیا، کتول در ارتفاع 2000 گزی. ( گااوبا ). ازگِل. نلکه. زعرور. سِر ( در آستارا ). زِر. تُرسه سِر ( در طوالش ). فَتَر ( در اطراف رشت ). کُنُس ( در طالقان قزوین ). کنس. کنوس. کونوس ( در گیلان و مازندران ). ترش کُنُش ( در رامسر و شهسوار ). تالاس گور ( در رامیان ). کُندُز. کُندُس ( در گرگان و کجور ). ( گااوبا ).

فرهنگ معین

( اَ ) (اِ. ) ۱ - درختچه ای است خاردار با چوبی سخت و محکم و شکوفه های سفید. ۲ - میوة درخت ازگیل که قهوه ای رنگ و ترش مزه است.

فرهنگ عمید

۱. میوه ای کروی شکل، گوشتالو، قهوه ای رنگ، شیرین، و کمی گس.
۲. درختچۀ خاردار و جنگلی این میوه با گل های سفید.

فرهنگ فارسی

ازگل: درختی ازدسته سیب وش، گلهایش سفید، میوه آن شبیه به زالزالک امادرشت تروبرنگ قهوهای، طعمش شیرین وکمی گس
( اسم ) درختچه ای از تیر. گل سرخیان که خاردار است و بحالت وحشی در جنگلهای اروپای مرکزی و نواحی معتدل آسیا روییده میشود و غالبا آنرا با درختان دیگر پیوند میزنند ارونیا.
درختچه که در همه جنگلهای شمالی می روید

دانشنامه عمومی

اَزگیل ( نام علمی: Mespilus germanica ) که در زبان گیلکی به آن "کونوس", "کُنوس"؛ در زبان مازندرانی به آن "کِنِس" و "کندس" و در زبان تالشی به آن "فتر" می گویند، نام درخت و میوه ای است از خانواده گلسرخیان از سرده ازگیل ( سرده )، هم خانواده با سیب، گلابی، به، زالزالک و گلابی وحشی. در نزهت نامه علایی هم آن را کندس خوانده اند. 
میوه ازگیل بسیار سخت و اسیدی است و تا زمانی که خوب رسیده نشود قابل خوردن نیست. 
ازگیل سرشار از ویتامین های «ب» و «ث» است. خواص دارویی ازگیل نیز از روزگاران بسیار دور مورد توجه بوده. بقراط ازگیل را برای مبتلایان به ترشی معده و مدفوع سوزان و عوارض تب نافع می پنداشت. ازگیل برای فشار خون و چربی خون و قند خون مفید است. درمان آبسه دهان و گلو با جوشانده برگ ازگیل - درمان آنژین با جوشانده برگ آن - درمان برفک با برگ آن - منظم کردن قاعدگی - درمان سالک با جوشانده برگ - درمان اسهال بچه ها با جوشانده برگ - منظم کننده کار روده ها - جوشاندهٔ برگ ازگیل ورم گلو و ناراحتیهای حلق را از میان می برد. 

دانشنامه آزاد فارسی

اَزگیل (medlar)
درختی با نام علمی Mespilus germanica، از خانوادۀ گل سرخ. این گیاه به سبب میوه هایش، که شبیه گلابی کوچکی با رنگ قهوه ای متمایل به سبز است، به فراوانی کشت می شود. میوه های آن وقتی کاملاً برسند، خوردنی اند. ارتفاع این درخت سه تا پنج متر است و خارهای سختی دارد. ازگیل وحشی در نواحی شمالی ایران می روید و به نام های محلی کنوس، ترش کنوس، ترش سر، و کوندوس معروف است. واریته های کشت شدۀ این گیاه میوه های درشت تری دارند.

ویکی واژه

ریشه ناشناخته است. احتمالا همریشه است با گرجی ასკილი (asḳili, “نسترن”) و ارمنی میانه զկեռ (zkeṙ, “ازگیل”).
ازگیل (جمع ازگیل‌ها)
از پارسی ازگیل‎ (azgil)
اَزگیل (ezgil)
درختچه‌ای است خاردار با چوبی سخت و محکم و شکوفه‌های سفید.
میوة درخت ازگیل که قهوه‌ای رنگ و ترش مزه‌
ازگیل Synonyms: دنگل‎ (döngel), مشمله‎ (muşmula), یڭی دنیا‎ (yeñi dünya)
ازگیل

جملاتی از کلمه ازگیل

آش ترش یکی از غذاهای سنتی آش ترش مختص شهرهای ملایر و همدان و بروجرد و نهاوند همچنین استان زنجان و استان مازندران است.. این آش با کشمش سرخ شده، نخود و لوبیا، سبزی، پیاز داغ، ترشی یا سرکه و شیره انگور یا شیره ازگیل پخته می‌شود.
سازه ها و خانه های پلکانی روستا در زلزله‌ سال ۶۹ رودبار به کلی از بین رفت.محصول اصلی روستا گردو است و پس از آن فندوق، زردآلو،آلو، گیلاس، آلبالو، به، گلابی،سیب،شاتوت و انواع میوه ها می باشد.میوه‌های جنگلی روستا گلابی نیز وحشی،ازگیل،زرشک،داغ داغان و زالزالک قرمز میباشد.

وزیدن باد گرم در پائیز که به گیلکی این باد را «کونوس پچی باد» (باد ازگیل پز) می‌نامند، هر ساله با آتش‌سوزی همراه بود، چه در جنگل‌های گیلان و چه در شهرها، با توجه به اینکه خانه‌های آن زمان مردم رشت بیشتر از چوب بود و همه ساله خساراتی به مردم وارد می‌شد، آرسن در اینجا هم همانند یک مرد آتش‌نشان جانش را به خطر می‌انداخت و به اطفاء حریق می‌پرداخت. 

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم