بتول

 بتول در زبان فارسی و عربی معانی متعددی دارد که هر یک به نوعی به ویژگی‌های خاص زنان اشاره دارد. یکی از معانی آن به زنی اشاره دارد که از دنیا بریده و به خدا پیوسته است، یعنی زنی که زندگی دنیوی را رها کرده و در پی زندگی معنوی و روحانی است. معنی دیگر این واژه به زنی که از ازدواج خودداری می‌کند، اشاره دارد.

علاوه بر این، بتول به معنای پارسا و پاکدامن نیز به کار می‌رود و به زنانی گفته می‌شود که در زندگی خود به اصول اخلاقی و معنوی پایبند هستند.

در فرهنگ اسلامی، بتول به عنوان لقبی برای فاطمه بنت محمد (سلام‌الله علیها) و همچنین مریم مادر عیسی (علیه‌السلام) شناخته می‌شود. این لقب به دلیل ویژگی‌های خاص این زنان در دیانت و تقوا به آن‌ها اطلاق شده است.

بنابراین نام بتول به عنوان یک نام دخترانه در فرهنگ‌های اسلامی و فارسی محبوب است. این نام نه تنها به معنای پاکدامنی و تقوا اشاره دارد، بلکه به عنوان نمادی از زنان بزرگ و الگوهای مذهبی نیز شناخته می‌شود. انتخاب این نام برای دختران می‌تواند نشان‌دهنده آرزوی والدین برای تربیت فرزندی با ویژگی‌های اخلاقی و معنوی بالا باشد.

لغت نامه دهخدا

بتول. [ ب ُ ] ( اِ ) پر آمدن دل باشد از چیزی. ( از فرهنگ اسدی ):
اگر بتول گرفت از تو این دلم نه عجب
بتول گیرد دل از حدیث ناپدرام.؟
بتول. [ ب َ ] ( ع ص ) قطوع. قطعکننده. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || منقطعه از زواج. ( از اقرب الموارد ). || پاک دامن. پارسا. ( فرهنگ فارسی معین ). || زن دوشیزه که از مردان رغبت و حاجت خود بریده باشد. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). زن دوشیزه و جداشده از مردان و بریده از دنیا. ( آنندراج ). دوشیزه از مردان بریده. ( یادداشت مؤلف ). زن باکره بریده شده از دنیا و بریده شده از شوهر. دختری که شوی نکند. زنی که از دنیا بریده باشد بجهت خدای تعالی. ( از ناظم الاطباء ). بتیل. بتیلة. عذراء. از دنیا گسسته و بخدا پیوسته. دختری باشد که از دنیا بریده و بخدا پیوسته وپیوند با جهان دیگر استوار کرده باشد و این صفت ویژه حضرت سیدة نساءالعالمین فاطمةالزهراء سلام اﷲ علیها دخت خاتم النبیین ( ص ) است. ( یادداشت مؤلف ). || لقب فاطمة بنت نبی علیهما الصلوة والسلام بدان جهت که در فضل و دین و حسب از زنان زمانه خود و زنان امت متفرد بود و همتا نداشت. ( ناظم الاطباء ). چون حضرت فاطمه قاطع علائق دنیا بود لهذا بتول گفتند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). چون از مردان بریده و به طاعت خدای عزوجل مختص شده بود بدین نام شهرت یافت. ( از مهذب الاسماء ). || لقب مریم عذراء مادر مسیح علیهاالسلام. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). و بتیل وبتیلة نیز بدین معنی آمده است. لقب سیده مریم عذرا.( از اقرب الموارد ). لقب حضرت مریم علیها السلام که ممتاز بود از زنان بحسب دین و بریده بود از دنیا به خدا. ( از آنندراج ). || نهالی که از بن درختی برآمده و از آن درخت مستغنی شده باشد. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). خرمابن جدا کرده و نشانده از بیخ نخلی دیگر. نهال خرما. ( یادداشت مؤلف ). درخت خرد خرما که از درخت بزرگ که ام اوست جدا باشد.
- بتول نورانی، دختر نورانی؛ اصطلاحی در تثلیث کیش مانوی. در بعضی از قطعات [ مانوی ] که به لهجه شمالی و سغدی است می بینیم که در زمانهای بعدی دوره سوم آفرینش مانند دو دوره مقدم بر آن انبساط یافته و موجد تثلیثی شده است از این قرار: عیسی، بتول نورانی و منوهمیذ بزرگ. ( از ترجمه ایران در زمان ساسانیان ص 211 ).
بتول. [ ب ِ ] ( فرانسوی، اِ ) یکی از داروهای جدید که عبارت است از سالیسیلات نفتول. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(بَ ) [ ع. ] (ص. ) ۱ - کسی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته و نیز از ازدواج خودداری کند. ۲ - پارسا، پاکدامن، لقب حضرت فاطمه (ص ) و حضرت مریم.

فرهنگ عمید

۱. زنی که از دنیا بریده و به خدا پیوسته.
۲. زنی که از ازدواج خودداری می کند.
۳. پارسا، پاکدامن.
۴. (اسم ) لقب فاطمه بنت محمدبن عبدالله.
۵. (اسم ) لقب مریم مادر عیسی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - کسی که از دنیا منقطع شده و بخدا پیوسته است. ۲ - کسی که از ازدواج خود داری کند. ۳ - پارسا پاک دامن. ۴ - لقب فاطمه ( ع ) دختر محمد رسول الله( ص )
یکی از دارو های جدید که عبارت باشد از سالیسیلات نفتول

فرهنگ اسم ها

اسم: بتول (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: batul) (فارسی: بتول) (انگلیسی: batul)
معنی: پارسا، پاکدامن، لقب حضرت فاطمه ( س ) و حضرت مریم ( س )، کسی که از دنیا منقطع شده است و به خدا پیوسته است، زن بریده از دنیا برای خدا، ( اَعلام ) لقب حضرت فاطمه ( ع )، لقب فاطمه ( س ) و مریم ( ع )

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بتول، از القاب حضرت زهرا(س)، به معنای کسی که به سبب نداشتن عادت ماهیانه، از زنان دیگر ممتاز است. حضرت علی(ع) به سسب ازدواج با حضرت فاطمه(س) ملقب به زوج البتول شده است. البته در وجه تسمیه حضرت فاطمه به بتول اقوال دیگری نیز گفته شده است.
بتول از بتل بتلاً به معنای جدا شده و بریده. تبتیل مصدر باب تفعیل به معنای بریدگی از جمع و تنها زیستن و ترک ازدواج است.بتول بر وزن رسول و بتیل بر وزن امیر یعنی زنی که علاقه و حاجت خود را از مردان بریده و تمایل به زناشویی ندارد. مریم مادر حضرت عیسی را بتول نامیده اند چون از مردان منقطع بود. گزید یا اینکه چون خون حیض نمی دید.. تبتل آن است که انسان با تمام قلبش متوجه خدا گردد، و از ما سوی او منقطع شود.
وجه تسمیه
حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر نیز بتول لقب داشت، در وجه تسمیه او به بتول، اقوال مختلفی گفته شده است: مانند:• او از زنان عصر خود از نظر اعمال، رفتار و معرفت جدا و برتر بود و به حالت انقطاع الی اللَّه رسیده بود. • بر اساس روایات بسیاری، فاطمه را، از این رو بتول خوانده اند که عادت ماهیانه نمی دیده است.
زوج البتول
بتول از القاب حضرت زهرا(س) دختر پیامبر اکرم(ص) است، از این رو حضرت علی(ع) ملقب به زوج البتول شده است. آن حضرت در خطبه ای که در بازگشت از جنگ نهروان خواند، خود را با این لقب توصیف کرد.
[ویکی شیعه] بَتول، از القاب حضرت زهرا(س)، به معنای کسی که به سبب نداشتن عادت ماهیانه، از زنان دیگر ممتاز است. حضرت علی(ع) به سبب ازدواج با حضرت فاطمه(س) ملقب به زوج البتول شده است. البته در وجه تسمیه حضرت فاطمه به بتول اقوال دیگری نیز گفته شده است. این لقب برای حضرت مریم نیز به کار رفته است.
بتول از بتل بتلاً به معنای جدا شد و برید. تبتیل مصدر باب تفعیل به معنای بریدگی از جمع و تنها زیستن و ترک ازدواج است.
بتول بر وزن رسول و بتیل بر وزن امیر یعنی زنی که علاقه و حاجت خود را از مردان بریده و تمایل به زناشویی ندارد. مریم مادر حضرت عیسی را بتول نامیده اند چون از مردان دوری می گزید، یا اینکه خون حیض نمی دید. تبتل آن است که انسان با تمام قلبش متوجه خدا گردد، و از ما سوی او منقطع شود.

جملاتی از کلمه بتول

وی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی در خانواده‌ای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان در استان البرز دیده به جهان گشود. پدرش ابوالحسن علایی طالقانی نخستین استاد وی بود. در اسفند سال ۱۳۱۶ با بتول اعلایی فرد ازدواج کرد. جلال آل احمد پسر عموی طالقانی می‌باشد.
راه نجات، حبّ بتول است و آل او گُم ره شود هر آن که ازین ره کند عدول
قلی و خواهرش بتول در روستا زندگی می‌کنند. قلی به زندان می‌افتد. بتول در جستجوی خاله‌اش به تهران می‌رود و در شلوغی تهران در چنگ گروه فاسدی به ریاست شخصی به نام اربابی می‌افتد. قلی از زندان آزاد شده و در جستجوی خواهرش به تهران رفته و به کمک شخصی به نام حسین فری با اربابی و گروهش درگیر می‌شود.
ای خدا قربانی من کن قبول کن سفید این روی من نزد بتول
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم