باقر

باقر به عنوان یکی از شخصیت‌های مهم تاریخی و مذهبی شناخته می‌شود. او به دلیل علم و دانش بالا، به باقر علم مشهور است. ویژگی‌های بارز او شامل فقه، تفسیر قرآن و اخلاق نیکو است. او در زمان خود به ترویج علم و دانش پرداخت و به عنوان یک پیشوای مذهبی و معلم مورد احترام جامعه قرار گرفت. ایشان نقش بسزایی در گسترش علم و دانش در عصر خود داشته است. او به تربیت شاگردان و نشر معارف اسلامی اهتمام ورزید و به تأسیس مکتب‌های علمی پرداخت. از او احادیث و روایت‌های متعددی در زمینه‌های مختلف علمی و دینی به جا مانده که تأثیر عمیقی بر تفکر اسلامی و فقه شیعه داشته است. به دلیل دانش وسیع و ویژگی‌های اخلاقی برجسته‌اش به عنوان پیشوای مذهبی شناخته می‌شود. او به تفسیر عمیق قرآن و احادیث پرداخته و به تأسیس اصول اخلاقی و اجتماعی در جامعه توجه ویژه‌ای داشته است. رهبری او موجب تقویت ایمان و وحدت در میان پیروانش گردید. تأثیر باقر بر فرهنگ اسلامی بسیار عمیق و گسترده است. او با ترویج علم، فلسفه و اخلاق، زمینه‌ساز شکل‌گیری تفکر علمی در جوامع اسلامی گردید. آثار و نوشته‌های او به نسل‌های آینده منتقل شده و به عنوان منابع معتبر علمی و دینی مورد استفاده قرار گرفته است. تفاوت‌های باقر با دیگر پیشوایان مذهبی در عمق علم و دانش او نهفته است. او به علوم مختلف از جمله فقه، تفسیر و کلام تسلط داشت و توانست مباحث علمی را به صورت نظام‌مند ارائه دهد. همچنین، روش تدریس و تربیت شاگردان او با دیگر پیشوایان متفاوت بود و بر ترویج علم و دانش تأکید می‌کرد.

لغت نامه دهخدا

باقر. [ ق ِ ] ( ع ص ) شکافنده و گشاینده و وسعت دهنده. ( از اقرب الموارد ). شکافنده و گشاینده و فراخ کننده. ( از منتهی الارب ). شکافنده و گشاینده. ( ناظم الاطباء ). || مرد بسیار علم. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ): هو باقر علم؛ یعنی او وسعت دهنده علم و متبحر در علم است. ( ناظم الاطباء ). || مرد بسیار مال. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || اسد که چون بر شکار پیروز شود شکم او را بدرد و بشکافد. ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). شیر که اسد باشد. ( از منتهی الارب ). شیربیشه. ( ناظم الاطباء ). شیر درنده. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || گاو. ( مهذب الاسماء ). ج بواقر. اسم جمع ( بروایت لیث ) باقر جماعة بقر باشد با شبانانش، مثل جامل که جماعة شتران بود باساربانان. و در جمهرة ابن درید آمده است که باقر و بقیر جمع بقر باشد.( از تاج العروس ). گروه گاوان با گاوچرانان و آن اسم جمع است. ( از اقرب الموارد ). باقر و بَقیر و بَیقور و باقور و باقورة اسم جمع. ( منتهی الارب ). و رجوع به بقیر و بیقور و باقور و باقورة شود. || رگی است در مآقی. ( از اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). رگی است در بیغوله چشم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || طائری است ابلق یا خاکسترگون یا سپید. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). ج، بَقَر.
باقر. [ ق ِ ] ( اِخ ) امام محمد. لقب امام [ پنجم ] ابی عبداﷲ و ابی جعفر محمدبن امام علی زین العابدین بن امام حسین بن علی بن ابی طالب باشد. وی بسال 57 هَ. ق. در مدینه تولد یافت، مادرش فاطمه دختر حسن بن علی بود، 57 سال زندگی کرد و در مدینه بسال 114 هَ. ق. درگذشت و در بقیع نزد پدرش بخاک سپرده شد. این لقب بمناسبت تبحر امام در علوم بایشان داده شده است. ( از تاج العروس ) ( منتهی الارب ). چه او علوم النبیین را میشکافت. ( یادداشت مؤلف ). ولادت آنحضرت روز دوشنبه سیم صفر یا در غره رجب سال 57 هَ. ق. در مدینه منوره واقع شد. آن حضرت در واقعه کربلا حضور داشت و در آنوقت چهار سال از سن مبارکش گذشته بود، مادرش حضرت فاطمه دختر امام حسن مجتبی بود که او را ام عبداﷲ میگفتند، القاب شریفه اش باقر و شاکر و هادی است. در تذکره سبط ابن الجوزی مسطور است که آنحضرت را باقر نامیدند از کثرت سجود آن حضرت، و بعضی گفته اند که آن حضرت را بسبب غزارت و کثرت علمش باقر نامیدند. نقش نگین آن حضرت «العزةلِلّه » و «العزةللّه جمیعاً» بوده. در تاریخ وفات آن حضرت اختلاف است و اقرب احتمال آن است که روز دوشنبه هفتم ذی حجه سال 114 هَ. ق. اتفاق افتاده است در مدینه مشرفه، و این در ایام خلافت هشام بن عبدالملک بود، و گفته شد که آن حضرت را ابراهیم بن ولیدبن عبدالملک بن مروان به زهر شهید کرده و شاید به امر هشام بوده، و قبر مقدس آن حضرت باتفاق در بقیع واقع شده در پهلوی پدر و جد بزرگوارش حضرت امام حسن. اولاد آن حضرت بروایت شیخ مفید و طبرسی و دیگران از ذکور و اناث هفت نفرند: ابوعبداﷲ جعفربن محمد و عبداﷲ از بطن ام فروه دختر قاسم بن محمدبن ابی بکر، ابراهیم و عبیداﷲ از بطن ام حکیم و هر دو در ایام حیات پدردر گذشتند، علی و زینب و ام سلمه که از ام ولد بودند ( بعضی گویند ام سلمه از مادر دیگر بوده است ). ( از منتهی الآمال ج 2 ص 78 ). و رجوع به محمدباقر، و همچنین به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 68 - 70 و تذکرةالاولیاءعطار ج 2 ص 266 و کتب تواریخ اسلامی شود:

فرهنگ معین

(قِ ) [ ع. ] (ص. ) شکافنده، گشاینده.

فرهنگ عمید

۱. شکافنده، گشاینده، بازکننده.
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) شیر.

فرهنگ فارسی

لقب محمد بن علی امام پنجم شیعیان
شکافنده، گشاینده، بازکننده، مرد بسیار، علم و بسیار مال و لقب امام محمدبن علی، بن حسین امام پنجم شیعه
( صفت ) ۱ - شکافنده گشاینده. یا باقر علم. متبحر در علم وسعت دهند. دانش. ۲ - ( اسم ) نامی است عرب و مسلمانان را
رودی در اناطولی است

فرهنگ اسم ها

اسم: باقر (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: bāqer) (فارسی: باقر) (انگلیسی: bagher)
معنی: شکافنده، گشاینده، بسیار دانا، ( اَعلام ) ) لقب محمّد ابن علی امام پنجم شیعیان محمّد باقر ( ع )، [همه ی مؤلفان در مذاهب شیعه و سنی سبب ملقب شدن آن حضرت را به «باقر» دانش فراوان او دانسته اند]، ) «باقرخان» ملقب به سالار ملی، از رهبران مجاهدان مشروطه خواه، ( در اعلام ) لقب محمد بن علی امام پنجم شیعیان محمد باقر ( ع )، لقب امام پنجم شیعیان، نام یکی از رهبران دوره انقلاب مشروطیت ایران که به سالار ملی ملقب گردید

جملاتی از کلمه باقر

همت ستارخان چون به وطن یار شد باقر خانش ز جان یار وفادار شد
مگر تو روی بپوشی پری صفت که دمی دل رمیده ما باز باقرار آید
حق جاه باقر و صادق به موسی و رضا بر تقی و بر نقی و عسکری مقتدا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم