اتفاق

کلمه اتفاق در زبان فارسی معانی و کاربردهای متنوعی دارد. این واژه به معنای رویداد یا واقعه به کار می‌رود. همچنین می‌تواند به معنای تصادف یا حادثه نیز استفاده شود. این واژه معمولاً به عنوان اسم به کار می‌رود و باید در جملات به درستی به کار گرفته شود. زمانی که این واژه به عنوان موضوع جمله مطرح می‌شود، فعل باید به درستی با آن هماهنگ شود. در نوشتار رسمی، بهتر است از جملات طولانی و غیرضروری درباره این کلمه پرهیز شود و به بیان مختصر و واضح اکتفا گردد. در نوشتار ادبی یا تخیلی، ممکن است اجازه داده شود که به توصیف و توضیحات بیشتری درباره این واژه پرداخته شود.

لغت نامه دهخدا

اتفاق. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) با هم یکی شدن. یکی گشتن. || هم پشتی کردن. متفق شدن. || سازواری کردن. با یکدیگر موافقت کردن. ( تاج المصادر ) ( زوزنی ). با هم نزدیک گشتن. موافقت. وفاق. همدستی. همکاری. اتحاد. سازواری. توافق. ( زوزنی ). مقابل اختلاف و نفاق

فرهنگ معین

(اِ تِّ ) [ ع. ] ۱ - (مص ل. ) با هم شدن، با هم بودن. ۲ - (اِمص. ) اِجماع. ۳ - (اِ. ) حادثه، پیشامد. ۴ - تقدیر. ۵ - با، به همراهی.، ~آراء بی رأی مخالفی.

فرهنگ عمید

۱. حادثه، واقعه، پیشامد.
۲. (اسم مصدر ) متحد بودن.
۳. (اسم مصدر ) داشتن نظر یکسان، هم فکری.
۴. (اسم مصدر ) [قدیمی] به وقوع پیوستن، حادث شدن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) باهم یکی شدن یکی گشتن هم پشتی کردن متفق شدن سازواری کردن با یکدیگر موافقت کردن با هم نزدیک گشتن موافقت مقابل اختلاف نفاق. ۲ - ( اسم ) اجماع. ۳ - تطابق تراضی. ۴ - رفاه التحام. ۵ - مدارا. ۶ - حادثه واقعه پیشامد تصادف سانحه واقع شدن کاری بی سبب. ۷ - تقدیر ۸ - حدوث چیزی را بدون استناد بعلت اتفاق مینامند. ذیمقراطیس حکیم یونانی در مقام بیان چگونگی تکوین کرات و اجرام سماوی و حوادث و اجسام معتقد به اتفاق بوده است. خواج. طوسی میگوید آنچه را مردم اتفاق میدانند دارای علل و اسباب نهانی است که از نظرها پنهان است و هم. موجودات عالم تابع غایت و غرض خاصیاند و اسباب و علل فاعلی خاصی آنها را بوجود آورده است. یا اتفاق آرائ. رائ ی دادن هم. کسان یک انجمن در یک کار. یا به اتفاق. ۱ - با بهمراهی با همدستی با هم پشتی با سازواری بمعیت. ۲ - جمله جملگی همه همگی. یا به اتفاق آرائ اجماعا بی مخالفی بی رائ ی مخالفی.

جملاتی از کلمه اتفاق

آخر از مصلحان خیر اندیش اتفاقا بصلح فرمان شد
یک ماه عده داشت پس از اتفاق عید بستند عقد بر همه آفاق یک سرش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم