آمرزگار

آمرزگار که معادل آمرزشکار، آمرزنده، غافر، غفور، غفار و عفوّ است، به صفتی الهی اشاره دارد که بیانگر رحمت واسعه و مغفرت بی‌کران پروردگار است. این صفات در کنار هم، تصویری جامع از قدرت خداوند در پوشاندن گناهان بندگان و بخشایش خطاهایشان را ترسیم می‌کنند. درک این معانی، نه تنها موجب آرامش خاطر و امیدواری مؤمنان می‌شود، بلکه بر لزوم توبه و بازگشت به درگاه الهی نیز تأکید می‌ورزد، چرا که خداوند با وجود علم به تمام اعمال، راه را برای بازگشت و آمرزش همواره باز گذاشته است.

در فرهنگ اسلامی، آمرزش الهی تنها به معنای صرف‌نظر کردن از مجازات نیست، بلکه شامل تطهیر و اصلاح روح و جان انسان نیز می‌شود. خداوند آمرزنده، با لطف و کرم خود، لغزش‌های بندگان را می‌پوشاند و فرصتی دوباره برای پیمودن راه درست به آنان ارزانی می‌دارد. این تجلی رحمت، در مناسبت‌های مذهبی و ایام خاص، پررنگ‌تر احساس می‌شود و مؤمنان را به دعا و استغفار، که کلید گشودن درهای رحمت الهی است، ترغیب می‌نماید.

در نهایت، شناخت صفات آمرزش الهی، وظیفه ما را در قبال رعایت اخلاق و دوری از گناه سنگین‌تر می‌کند. علم به اینکه خداوند همواره ناظر و در عین حال بخشنده است، باید انگیزه‌ای قوی برای خودسازی و تلاش در جهت کسب رضایت او باشد. این رابطه دوطرفه میان خالق و مخلوق، که بر پایه رحمت و مغفرت استوار است، ستون فقرات معنویت و سلوک انسانی را تشکیل می‌دهد و راه را برای رسیدن به کمال هموار می‌سازد.

لغت نامه دهخدا

( آمرزگار ) آمرزگار. [ م ُ ] ( ص مرکب ) آمرزشکار. آمرزنده. غافر. غفور. غفار. عَفُوّ. حسن التجاوز. کریم الصفح. جمیل الصفح. رحیم. راحم. بخشاینده:
گناه من ار نامدی در شمار
تو را نام کی بودی آمرزگار؟نظامی.

فرهنگ معین

( آمرزگار ) (مُ زْ یا زِ ) (ص فا. ) آمرزشکار.

فرهنگ عمید

( آمرزگار ) ۱. بخشایندۀ گناهان، آمرزنده.
۲. از صفات باری تعالی.

فرهنگ فارسی

( آمرزگار ) ( صفت ) آنکه آمرزش کند آمرزگار غفور غفار.

ویکی واژه

آمرزنده، آمرزشکار. خداوند.

جمله سازی با آمرزگار

ز من بشنو که من آمرزگارم ترا اینجایگه پروردگارم