افتعال یکی از ساختارهای زبانی در زبان فارسی است که به معنای ایجاد یا انجام عملی خاص به کار میرود. این ساختار بهطور معمول به فعلهایی اشاره دارد که به نوعی به فعالیتهای انسانی یا طبیعی مرتبط هستند. در زبانشناسی، افتعال معمولاً به عنوان یکی از الگوهای فعل در زبان فارسی شناخته میشود و میتواند به ما کمک کند تا بهتر مفاهیم و معانی را درک کنیم. به عنوان مثال، در صورتی که بخواهیم به عمل ساختن یا ایجاد چیزی اشاره کنیم، میتوانیم از این ساختار استفاده کنیم. این نوع فعلها نه تنها در زبان گفتاری، بلکه در نوشتار نیز بهطور گستردهای کاربرد دارند و به غنای متون کمک میکنند. در نهایت، توجه به ساختار افتعال میتواند در یادگیری زبان و بهبود مهارتهای نوشتاری نقش مؤثری داشته باشد و به ما کمک کند تا ارتباط بهتری با دیگران برقرار کنیم.
افتعال
لغت نامه دهخدا
چون فرود آمد بجائی راستی
رخت بربندد از آنجا افتعال.ناصرخسرو.دل ز افتعال اهل زمانه ملا شدم
زیشان بقول و فعل ازیرا جدا شدم.ناصرخسرو.گر بزرق و افتعال اسباب دنیا ساختی
راه عقبی را ندارد سود زرق و افتعال.معزی.خواجگان را به انفعال بران
که در ایشان جز افتعال نماند.خاقانی.و هر که این مقال بتزویر و افتعال تقریر نمایدبفتوی شریعت اراقت خون او روا بود. ( سندبادنامه ص 98 ). و چون یقین می شناخت که افتعال زمان غشوم و روزگار ظلوم او را با آن نخواهد گذاشت. ( جهانگشای جوینی ). || جعل کردن نوشته: افتعل الخط؛ زوره. یقال: «هذا کتاب مفتعل »؛ ای مختلق مصنوع. ( از اقرب الموارد ). || جعل حدیث کردن. افتعل الحدیث؛ اخترقه. ( از اقرب الموارد ). || بداهة و بدون سابقه قصیده ای سرودن. ( از اقرب الموارد ). || یکی از بابهای ثلاثی مزید که دو حرف زائد دارد.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. چیز نو پدید آوردن.
۳. (اسم ) از باب های ثلاثی مزید زبان عربی.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بهتان زدن بکسی بکسی نسبتی دادن بدروغ. ۲ - امری نو پدید آوردن. ۳ - یکی از بابهای ثلاثی مزید فیه در زبان عربی ( قیاس کنید اکتساب اجتماع احتیاط ).
ویکی واژه
چیزی نو پدید آوردن.
یکی از مصادر ثلاثی مزید در زبان عربی.
جملاتی از کلمه افتعال
ترا با من این افتعال از کجاست چه قصدت در این است برگوی راست
درخشد روی صبح از مغرب شب منور همچو صدقی ز افتعالی
ما را به احتساب تو آخر چه حاجت است کم نیست افتعال رقیب از صد اهرمن