اعدام

اعدام به عملی گفته می‌شود که در آن فردی به دلیل ارتکاب جرمی خاص، به‌ویژه جرایم شدید مانند قتل، خیانت، یا تروریسم، به مرگ محکوم می‌شود. این مجازات در چارچوب قوانین قضایی یک کشور یا ایالت تعیین می‌شود.

تاریخچه

اعدام به‌عنوان یک مجازات، تاریخچه‌ای طولانی دارد و به زمان‌های باستان برمی‌گردد. در بسیاری از فرهنگ‌ها، این مجازات به‌عنوان ابزاری برای حفظ نظم اجتماعی و جلوگیری از بزهکاری به کار می‌رفته است. در طول تاریخ، روش‌های مختلفی برای اعدام وجود داشته است، از جمله دار زدن، قطع سر، تیراندازی، و تزریق کشنده.

دیدگاه‌های مختلف

برخی از افراد معتقدند که این همل به‌عنوان یک مجازات می‌تواند موجب کاهش جرم و جنایت و ایجاد حس عدالت در جامعه شود. از طرفی دیگر مخالفان آن به دلایلی مانند خطر اشتباهات قضایی، نقض حقوق بشر، و عدم اثربخشی آن در کاهش جرم و جنایت به این مجازات انتقاد می‌کنند.

وضعیت جهانی

برخی کشورها مانند چین، ایالات متحده و ایران اعدام را به‌عنوان یک مجازات قانونی حفظ کرده‌اند. در حالی که بسیاری از کشورهای دیگر این نوع مجازات را لغو کرده‌اند و به جای آن به مجازات‌های جایگزین مانند حبس ابد روی آورده‌اند. این تفاوت‌ها در سیاست‌های کیفری ناشی از عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مختلفی است.

لغت نامه دهخدا

اعدام. [ اِ ] ( ع مص ) نیست گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کشتن. ( فرهنگ فارسی معین ). نیست کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ) ( آنندراج ): اعدمه اﷲ اعداماً؛ نیست گردانید او را خدای. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نابود کردن. معدوم کردن. || نایاب شدن و نیافتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نایابان گردانیدن چیزی را. ( المصادر زوزنی ). نایابان چیزی گردانیدن. ( آنندراج ). اعدمنی الشی ٔ؛ نایاب شد بر من و نیافتم آنرا. || درویش گردیدن و نیازمند شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). درویش شدن. ( آنندراج )( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). درویش کردن. تهی دست کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). || بازداشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یقال: اعدم فلاناً؛ بازداشت آنرا. ( منتهی الارب ). و قول متکلمان: وجد فانعدم، غلط است. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) نیست کردگی. نیست شدگی. نابودی. هلاک. ( ناظم الاطباء ).
- اعدام کردن؛ نیست و نابود کردن وهلاک نمودن. ( ناظم الاطباء ).
- مجازات اعدام؛ دار زدن یا تیرباران کردن بکیفر جرم. نیست کردن برای کیفر. در حقوق، مجازات اعدام خاص پاره ای از جرمهای جنایی است یعنی هر جرمی که مجازات آن بر طبق قانون اعدام باشد آنرا جنایت گویند.
- میدان اعدام؛ میدانی که در آنجا عادةً گناهکاران را کشند، یا بدار آویزند. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- || نام میدان مخصوصی است در جنوب تهران.
اعدام. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ عَدَم. نیستیها. نیستها. نابودیها. نابودها. ( فرهنگ فارسی معین ). ج ِ عدم. ( یادداشت بخط مؤلف ):
لا میز فی الأعدام من حیث العدم.حاج ملاهادی سبزواری.

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) نیست کردن، نابود گردانیدن. ۲ - (مص ل. ) تهیدست شدن.
( اَ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ عدم، نیست ها، نیستی ها.

فرهنگ عمید

۱. کشتن کسی به عنوان مجازات.
۲. [قدیمی] نیست کردن، نابود کردن.

فرهنگ فارسی

نیست کردن، نابودکردن
۱ - ( مصدر ) درویش کردن تهیدست کردن ۲ - ( اسم ) بیچیزی تهیدستی. ۳ - ( مصدر ) نیست گردانیدن نیست کردن کشتن.

دانشنامه آزاد فارسی

اِعدام
کشتن مُجرم به عنوان مجازاتِ قانونی عملِ او، و از انواع مجازات های کیفری. هم اکنون (۲۰۰۰م)این مجازات در ۸۷ کشور جهان اجرا می شود. عده ای این مجازات را بی رحمانه و غیراخلاقی می دانند و مخالف اجرای آن هستند، ولی به نظر طرفداران آن، این مجازات برای جلوگیری از جرایم مهم مؤثرتر از دیگر انواع مجازات هاست؛ به ویژه برای جرایمی مانند قتلِ عمد که آن را عادلانه و موجب تسلی حس کیفرخواهی خانوادۀ مقتول می دانند. برخی از کشورها مجازات اعدام را از مقررات کیفری خود حذف کرده اند. میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۹۷، مجازات اعدام را برای افراد کمتر از هجده سال ممنوع کرده است. در بسیاری از کشورها ازجمله ایران، مجازات اعدام برای جرایمی غیر از قتل عمد نیز اجرا می شود، ازجمله به موجب قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر، مجازات تولید، توزیع، نگهداری، حمل و فروش مواد مخدر اعدام است. در مادۀ ۲۹۳ قانون آیین دادرسی در امور کیفری و آیین نامۀ اجرایی آن، تشریفات مربوط به چگونگی اجرای حکم اعدام آمده است. اجرای حکم اعدام ممکن است به صورت حلق آویزکردن مجرم به چوبۀ دار و یا شلیک اسلحۀ آتشین یا اتصال او به الکتریسیته و یا شیوه های دیگر به تشخیص قاضیِ صادرکنندۀ رأی باشد. زمان اجرای آن آغاز آفتاب است. حضور قاضیِ صادرکنندۀ حکم، رئیس زندان، فرماندۀ نیروی انتظامی محل و یا نمایندگان او همراه با یک نفر روحانی، منشی دادگاه و پزشک قانونی، هنگام اجرای حکم الزامی است. چنانچه محکوم به اعدام قبل از اجرای حکم درخواست عفو کند، به دستور دادگاه اجرای آن تا اعلام نتیجه از سوی کمیسیون عفو و بخشودگی به تأخیر می افتد. عارض شدن جنون، ارتداد و یا بیماری محکوم و یا مستحاضه بودن او مانع از اجرای حکم نیست، مگر آن که بیماری درحدی باشد که مانع اجرای حکم شود که در این صورت تا رفع بیماری، اجرای حکم به تأخیر می افتد. در ایام بارداری و نفاسِ زن، حکم اعدام اجرا نمی شود. بعد از وضع حمل نیز چنانچه طفل از شیر مادر تغذیه کند، ممکن است تا رسیدن طفل به سن ۲سالگی اجرای حکم اعدام به تعویق افتد.

جملاتی از کلمه اعدام

ز طول و عرض و از عمق است اجسام وجودی چون پدید آمد ز اعدام
دوربینانی که آگاهند از طغیان نفس در شکست خویش کی فرصت به اعدامی دهند؟
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم