اصواب

فرهنگ معین

(اَ وَ ) [ ع. ] (ص تف. ) صواب تر، درست تر، راست تر.

ویکی واژه

صواب تر، درست تر، راست

جمله سازی با اصواب

در پرده ز محتسب شراب اولی‌تر پوشیدن کار ناصواب اولی‌تر
با روس عهد بست و شمال و جنوب را اندر دو خط مقاسمتی ناصواب کرد
چون مرا خواهند کشتن ناصواب یک سؤالم را به لطفی ده جواب
اگر درهم شوی بس ناصواب است نه جرم تشنه و نه جرم آب است
مائیم به عقل ناصواب افتاده دل از شر و شور در شراب افتاده
ازحضرت تو مانع بنده نبود هیچ جز بخت ناموافق وجز رای ناصواب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال انبیا فال انبیا فال کارت فال کارت فال عشقی فال عشقی