اشبه

اشبه به مسأله شباهت و قیاس در بین اشیا و افراد اشاره دارد. این مفهوم به ما کمک می‌کند تا از طریق مقایسه و تحلیل ویژگی‌های مشترک، درک بهتری از موضوعات مختلف پیدا کنیم. در واقع، شباهت‌ها می‌توانند ما را در شناسایی الگوها و روندهای موجود در زندگی یاری کنند. در علوم مختلف، از جمله زیست‌شناسی، انسان‌شناسی و حتی ادبیات، مفهوم شباهت به عنوان ابزاری برای درک عمیق‌تر از پدیده‌ها به کار می‌رود. به عنوان مثال، در زیست‌شناسی، شباهت‌های ژنتیکی بین گونه‌های مختلف می‌تواند به ما اطلاعات مفیدی دربارهٔ تکامل و روابط بین آنها بدهد. همچنین، در ادبیات، نویسندگان با استفاده از تکنیک‌های مقایسه‌ای به بررسی شخصیت‌ها و تم‌ها می‌پردازند تا پیام‌های عمیق‌تری را به خوانندگان منتقل کنند. بنابراین، آشنایی با مفهوم شباهت و کاربردهای آن در حوزه‌های مختلف می‌تواند به ما در تحلیل بهتر محیط اطراف و درک عمیق‌تر از واقعیت‌ها کمک شایانی نماید. در نهایت، توجه به شباهت‌ها و تفاوت‌ها در زندگی روزمره نیز می‌تواند به ما در تصمیم‌گیری‌های بهتر و ارتباطات مؤثرتر یاری کند. این مسأله نه تنها جنبه‌های علمی و ادبی را شامل می‌شود، بلکه در روابط انسانی نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و می‌تواند به تقویت پیوندها و فهم متقابل کمک کند.

لغت نامه دهخدا

اشبه. [ اَ ب َه ْ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از شباهت. شبیه تر. ماننده تر. ماناتر. اشکل.
- امثال:
اشبه من التمرة بالتمرة.
اشبه من الماء بالماء.
|| ( در تداول فقها ) اظهر. نزدیکتر به حق: و الاشبه الجواز. ( شرایع ). علی الاشبه: فلو ضمن مافی ذمته، صح علی الاشبه. ( شرایع ). و المنع اشبه. || بسیار مشابهت دارنده. ( غیاث ) ( آنندراج ).
اشبه. [ اَ ش ِ ب َ ] ( ع ص ) تأنیث اَشِب. درهم پیچیده ( درختان ). || بهم درآمیخته ( مردم ). || بسیار ( اعداد ). || بسیار درختان با هم و پیچیده ( بلدة، قریة، روضة ).
اشبه. [ اُ ب َ ] ( ع اِ ) اسم ذئب است. ( منتهی الارب ). گرگ.

فرهنگ معین

(اَ بَ ) [ ع. ] (ص تف. ) شبیه تر، ماننده تر، ماناتر.

فرهنگ عمید

شبیه تر، مانندتر.

فرهنگ فارسی

شبیه تر، مانندتر
( صفت ) شبیه تر ماننده تر ماناتر.
تانیث اشب در هم پیچیده یا بهم در آمیخته. یا بسیار. یا بسیار درختان با هم و پیچیده.

ویکی واژه

شبیه تر، ماننده تر، مانا

جملاتی از کلمه اشبه

کفر و دین و دیومردم هر زمان چون آسمان از دو ماه نو شهاب انداز نعل اشبهش
چون تگ اشبهش به تاز آمد عرب اندر عجم فراز آمد
چو زد بر کاخ پنجم اشبهش گام گرفت از نعل بوسش بهره بهرام
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم