ابوی

ابوی واژه‌ای عربی است که در زبان فارسی با تلفظ‌ها و معانی مختلفی به کار رفته است. در نقش صفت نسبی، به معنای منسوب به پدر یا پدری است و در این کاربرد، ویژگی‌ای مرتبط با پدر را بیان می‌کند. در کاربرد دیگر، این واژه به صورت عامیانه در فارسی به جای واژهٔ پدر استفاده می‌شود؛ مانند ابوی من. این کاربرد از نگاه دستور زبان رسمی فارسی صحیح نیست و در واقع، نوعی اشتباه در استعمالِ واژهٔ عربی محسوب می‌شود. علاوه بر این، ابوی در جغرافیا و به عنوان اسم خاص نیز دیده می‌شود؛ از جمله نام کوهی در شام، نام دو روستا در مسیر بصره به مکه که به قبیله‌های طَسْم و جَدِیس منسوب است، و نیز نام چند موضع و مکان جغرافیایی دیگر که در منابعی مانند منتهی‌الارب به آن‌ها اشاره شده است.

لغت نامه دهخدا

ابوی. [ اَ ب َ] ( ع ص نسبی ) منسوب به اب. پدری. || ( از ع، اِ ) عامیان فارسی زبان این صورت را بغلط بمعنی پدراستعمال کنند و ابوی من، ابوی او، ابوی تو گویند.
ابوی. [ اَ ب َ وا ] ( اِخ ) نام کوهی بشام.
ابوی. [ اُب ْ ب َ ] ( اِخ ) نام دو قریه براه بصره بمکّه منسوب به طسم و جدیس.
ابوی. [ اَ ب َ وا ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( منتهی الارب ).
ابوی. [ اَ ب َ ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(اَ بَ ) [ ع. ] (ص نسب. ) ۱ - پدری. ۲ - (عا. ) پدر.

فرهنگ عمید

پدرانه.
پدر: ابوی من، ابوی شما.

فرهنگ فارسی

منسوب به اب، پدری، درفارسی به معنی پدرمیگویند
( صفت ) ۱- منسوب به اب پدری. ۲ - در تداول فارسیان این کلمه را بمعنی پدر بکار برند و ابوی من ابوی تو ابوی او گویند و بدین معنی در بعضی نوشته ها هم بکار رفته است.
نام موضعی است

ویکی واژه

(عا.)
پد
پدر.

جمله سازی با ابوی

کتاب التوحید نوشته شیخ صدوق (ابو جعفر محمد بن علی بن حسین بن بابویه قمی) از چهره‌های برجسته فقها و روات شیعه در قرن چهارم هجری است. این کتاب به «توحید صدوق» یا «توحید ابن بابویه» نیز مشهور است.