خرخر کردن

لغت نامه دهخدا

خرخر کردن. [ خ ُ خ ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بَخِست کردن. غطیط و آواز خرخر از بینی و خیشوم بوقت خواب برآمدن. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بخست کردن غطیط و او از خرخر از بینی و خیشوم بوقت خواب بر آمدن.

ویکی واژه

russare

جمله سازی با خرخر کردن

تنگی نفس، کبودی لب‌ها و نوک انگشتان، کاهش یا توقف حرکات قفسهٔ سینه، رنگ‌پریدگی، اشکال در صحبت کردن، سرفه، گشادی مردمک، چنگ زدن گردن با دست، خرخر کردن، لرزش، تشنج، کاهش سطح هشیاری، کندی و نامنظمیِ نبض و از دست دادن حواس از نشانه‌های اولیهٔ خفگی هستند.
تنگی نفس، کبودی لب‌ها و نوک انگشتان، کاهش یا توقف حرکات قفسه سینه، رنگ پریدگی، اشکال در صحبت کردن، سرفه، گشادی مردمک، چنگ زدن گردن با دست، خرخر کردن، لرزش، تشنج، کاهش سطح هوشیاری، کندی و نامنظمی نبض و از دست دادن حواس از علائم اولیه خفگی هستند.