اتسام

اتسام به معنای داغ و نشان پذیرفتن است و به نوعی به معنای تأثیر پذیرفتن از چیزی یا نشان دادن خود در ارتباط با آن می‌باشد. در این حالت، شخص خود را به یک چیز خاص مرتبط می‌سازد و نشان می‌دهد که تحت تأثیر آن قرار گرفته است. این مفهوم در متون قدیمی، مانند منتهی الارب و تاج المصادر بیهقی، به وضوح بیان شده و به معنای آن است که فرد خود را به چیزی معرفی می‌کند یا به نوعی به آن دچار می‌شود.

این واژه به ما یادآوری می‌کند که چگونه می‌توانیم هویت خود را از طریق ارتباط با دیگران یا چیزها شکل دهیم. نشان دادن خود به یک مفهوم یا موضوع خاص می‌تواند نشانه‌ای از تعلق خاطر یا تأثیرپذیری ما باشد. در واقع، اتسام می‌تواند به ما کمک کند تا درک عمیق‌تری از خود و جهان پیرامون‌مان پیدا کنیم و به شناخت بهتری از ارتباطات انسانی و تأثیرات آن دست یابیم. این مفهوم نه تنها در زبان‌شناسی، بلکه در روانشناسی و جامعه‌شناسی نیز اهمیت دارد و می‌تواند به بررسی روابط اجتماعی و هویت فردی کمک کند.

لغت نامه دهخدا

اتسام. [ اِت ْ ت ِ ] ( ع مص ) داغ و نشان پذیرفتن. ( منتهی الارب ). بچیزی نشان شدن. || خویشتن را بچیزی داغ و نشان کردن. ( منتهی الارب ). خود را بچیزی نشان کردن. خویشتن را نشان کردن. ( تاج المصادر بیهقی ).

فرهنگ معین

(اِ تِّ ) [ ع. ] (اِمص. ) نشان دار شدن، موسوم شدن، نامیده شدن.

ویکی واژه

نشان دار شدن، موسوم شدن، نامیده شدن.