شاهدوش

فرهنگ معین

(هِ وَ ) [ ع. فا. ] (ص مر. اِمر. ) خوب - روی، خوش سیما.

فرهنگ عمید

شاهد مانند، خوب رو، زیبا.

فرهنگ فارسی

( صفت ) خوبروی خوش سیما.

ویکی واژه

خوب - روی، خوش سیما.

جمله سازی با شاهدوش

💡 ای که پابوسی، فغانم زن که من زاهد کویم، ولی شاهدوشم

💡 شانه به درد آورد تارک شاهدوشان طاقت زخم اره از زکریا طلب