ذیحق

لغت نامه دهخدا

ذی حق. [ ح َق ق ] ( ع ص مرکب ) صاحب حق. سزاوار. محق ِ. || برحق. مقابل مبطل: ذی حق بودن در ادعائی یا نبودن.

فرهنگ معین

(حَ قّ ) [ ع. ] (ص مر. ) دارندة حق، برحق.

فرهنگ عمید

صاحب حق، دارای حق، سزاوار.

فرهنگ فارسی

۱- صاحب حق مستحق ۲- بر حق مقابل مبطل.
صاحب حق. سزاوار.
صاحب حق، دارای حق

جمله سازی با ذیحق

💡 آئین دادرسی مدنی نکات بسیار ظریف و حساسی دارد که در ارائه دفاعیات مؤثر و حفظ حقوق اصحاب دعوی بسیار مهم است. وکلای برجسته بر این قوانین مسلط شده اند و از قدرت دفاع قوی تری برای احقاق حق موکلین خود برخوردار هستند. خیلی از اوقات برخلاف ذیحق بودن موکل، به دلیل عدم اقدامات به موقع یا مطابق آئیین دادرسی حق موکل ضایع می‌گردد و از همین روست که یادگیری و تسلط بر آئیین دادرسی برای یک وکیل زبده الزامی است.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز