لغت نامه دهخدا
دست نویس. [ دَ ن ِ ] ( ن مف مرکب، اِ مرکب ) نویسیده با دست. نوشته شده با دست. مخطوط. خطی.
دست نویس. [ دَ ن ِ ] ( ن مف مرکب، اِ مرکب ) نویسیده با دست. نوشته شده با دست. مخطوط. خطی.
( ~. نِ ) (ص مر. ) نسخه ای از یک اثر که نویسنده با دست نوشته است.
نسخهای از یک اثر که نویسنده با دست نوشته
💡 ببرد دست نویسنده را نکوئی من چو این قصیدۀ غرّا نوشت در دیوان
💡 چو دست نویسنده نامه نوشت به دستور فرمود تا برنشست
💡 در سال ۱۳۸۰ در مقام عضویت در هیئت بازخوانی متون جشنواره تئاتر فجر مشکل تئاتر را «بازنبودن دست نویسنده برای نوشتن»، «نداشتن یک تعریف روشن از ممیزی» و «دولتی بودن تئاتر» دانست.