بودگاه

فرهنگستان زبان و ادب

{gauge} [حمل ونقل دریایی] موقعیت یک شناور نسبت به شناور دیگر
{point of presence, pop} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] هریک از نقاط دسترسی به اینترنت

جمله سازی با بودگاه

بر پای و بر دو دست تو عاشق شده است ماه زین روی ‌گه چو نعل بودگاه چون لگن
جلوهٔ طاوس دارد گاه جولان در نبرد با تگ‌گوران بودگاه دویدن در شکار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فوت جاب
فوت جاب
گردی
گردی
عظمت
عظمت
ایده آل
ایده آل