amount to
🌐 مقدار به
دیکشنری انگلیسی به فارسی
📌 جمع کردن، تبدیل شدن به، مثلاً با اینکه او مراقب پولش است، پساندازش زیاد نیست، یا همه والدین امیدوارند که فرزندانشان به چیزی برسند. [اواسط دهه ۱۵۰۰]
📌 معادل باشد، همانطور که در ... بیست نفر به معنای مشارکت خوب نیست. [اواخر دهه 1300] همچنین به ... مراجعه کنید.
جمله سازی با amount to
💡 Dropping the criminal charges against Adams amounted to a political perversion of the justice system.
لغو اتهامات جنایی علیه آدامز به معنای انحراف سیاسی از سیستم قضایی بود.
💡 Practices would receive a fixed amount to support ongoing care for healthy patients, rather than payments per visit.
مطبها به جای پرداخت به ازای هر ویزیت، مبلغ ثابتی را برای حمایت از مراقبت مداوم از بیماران سالم دریافت میکنند.
💡 All those small fees amount to real money; negotiating terms politely saved our lab a semester’s worth of supplies.
تمام آن هزینههای اندک، معادل پول واقعی هستند؛ مذاکرهی مودبانه در مورد شرایط، باعث شد به اندازهی یک ترم در هزینههای آزمایشگاه ما صرفهجویی شود.
💡 Please store the currency denom separately from the numeric amount to avoid parsing bugs.
لطفاً برای جلوگیری از اشکالات تجزیه، واحد پول را جدا از مبلغ عددی ذخیره کنید.
💡 The canceled events amount to a chance to redesign the festival more sustainably.
رویدادهای لغو شده به فرصتی برای طراحی مجدد جشنواره به شکلی پایدارتر تبدیل شدهاند.
💡 Mistakes amount to learning when documented and shared without blame.
اشتباهات زمانی به یادگیری تبدیل میشوند که مستند شده و بدون سرزنش به اشتراک گذاشته شوند.