شکاونده

لغت نامه دهخدا

شکاونده. [ ش ِ وَ دَ / دِ ] ( نف ) نقب زن و چاه جوی را گویند و به عربی نَقّاب خوانند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). آنکه زمین را بکاود. کاونده و نقب زننده ، بدین جهت گورشکاف و کفن دزد را گویند. و شکاوند مخفف شکافنده است وآنرا شکاونه نیز گویند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). شکافنده. ( فرهنگ فارسی معین ). کاونده. ( ناظم الاطباء ). ورجوع به شکافنده شود. || گورشکاف و کفن دزد. ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ).

فرهنگ عمید

۱. شکافنده.
۲. کاونده، نقب زن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ فال درخت فال درخت