نغوشه

لغت نامه دهخدا

نغوشه. [ ن ِ / ن َ ش َ / ش ِ ] ( اِمص ) نغوسه. ( برهان قاطع ). رجوع به نغوسه شود. || گوش فرادادن به سخن دو کس که با هم آهسته حرف میزنند. ( برهان قاطع ). به معنی گوش فراداشتن که بینند چه سخن می گذرد. ( فرهنگ خطی ). با نیوشه قیاس شود. ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ) :
من درین شیوه و ز قضای خدا
به نغوشه ستاده بر در یار.مهذب خراسانی ( ازرشیدی ).

فرهنگ معین

(نَ ش ) (اِمص . ) نک . نیوشه .

فرهنگ عمید

= نیوشه

فرهنگ فارسی

(اسم ) گوش فرا دادن بسخن دو کس نیوشه .

ویکی واژه

نگاه کنید نیوشه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال رابطه فال رابطه فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت