جدکاره

لغت نامه دهخدا

جدکاره. [ ج َ رَ / رِ ] ( اِ ) راه ها و روشهای مختلف. ( انجمن آرا ). راههای مختلف. ( شرفنامه ٔمنیری ). رایهای مختلف بود. ( لغت اسدی ). تشاجر. اختلاف. خلاف. ( یادداشت مؤلف ). روشهای مختلف :
جهانیان را دیدم بسی ز هر مذهب
بسی بدیدم ازگونه گونه جدکاره. شهید.زرائی نگر کار گردد تمام
ز جدکاره گردد سراسر تباه.( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ).جدگاره. و رجوع به جدگاره شود.

فرهنگ معین

(جُ رِ یا رَ ) (اِمر. ) رأی های مختلف ، تدبیرهای گوناگون ، روش های متعدد.

فرهنگ عمید

۱. رٲی ها و اندیشه های مختلف.
۲. تدبیرها و روش های مختلف: جهانیان را دیدم بسی ز هر مذهب / بسی بدیدم از گونه گونه جدکاره (شهید بلخی: شاعران بی دیوان: ۳۶ ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) راههای مختلف تدبیرهای گوناگون روشهای متعدد.
رایها و تدبیرها و روشهای مختلف را گویند .

ویکی واژه

رأی‌های مختلف، تدبیرهای گوناگون، روش‌های متعدد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال ابجد فال ابجد فال چای فال چای