بلماج

لغت نامه دهخدا

بلماج. [ ب ُ / ب ُل َ ] ( اِ ) نوعی از کاچی ، و آن آشی باشد بی گوشت و بسیار آبکی و رقیق. ( از برهان ). نوعی از آش که رقیق و پرآب و بی گوشت پزند مانند حریره. ( غیاث ). و برخی این لغت را ترکی دانند. ( برهان ) ( آنندراج ) :
عاقل نگردد مایل به بلماج
تا قلیه بیند بر روی تتماج.بسحاق اطعمه.اُماج. و رجوع به اماج و بلماق شود.

فرهنگ معین

(بُ لْ یا لَ ) (اِ. ) نوعی از کاچی که آش بی گوشت رقیق آبکی باشد، اماج .

فرهنگ عمید

۱. نوعی آش آرد، اماج.
۲. آش رقیق.

ویکی واژه

نوعی از کاچی که آش بی گوشت رقیق آبکی باشد؛ اما
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم