کبربا

لغت نامه دهخدا

کبربا. [ ک َ ب َ ] ( اِ مرکب ) آش کبر باشد چنانکه آش ماست را ماست با گویند چه با بمعنی آش است. ( برهان ) ( آنندراج ). آش کبر. ( ناظم الاطباء ). کبروا. ( حاشیه برهان چ معین ). کوربا. کوروا. کبریه لصفیه. اصفیه. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

آش کبر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال انبیا فال انبیا فال ای چینگ فال ای چینگ