وارهانیدن

لغت نامه دهخدا

وارهانیدن. [ رَ دَ ] ( مص مرکب ) آزاد کردن. خلاص کردن. نجات دادن. بازرهانیدن. رها ساختن. خلاص بخشیدن. رجوع به وارهاندن شود.

فرهنگ معین

(رَ دَ ) (مص م . )آزاد کردن ، خلاص کردن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) آزاد کردن رها کردن نجات دادن : (( از بد پشیمان میشوی ا... گویان میشوی آن دم ترا او می کشد تا وارهاند مر ترا. ) ) ( دیوان کبیر )

ویکی واژه

آزاد کردن، خلاص کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شمع فال شمع فال مکعب فال مکعب