عفات

لغت نامه دهخدا

عفات. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) عفاة. ج ِ عافی. بخشندگان. آمرزندگان. رجوع به عافی و عفاة شود :
تو ناامید گشتی از عمر خویشتن
نومید شد به هر جااز تو عفات تو.مسعودسعد.
عفاة. [ ع ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ عافی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). مهمانان و واردشوندگان : و از مأثورات کرم و سخاء آن پادشاه دام ملکه آن است که... بیرون از تشریفات حشم و... اطلاقات عفاة... هر سال هزار خروار غله... منبرفرموده است. ( المضاف الی بدایع الازمان ص 26 ). و رجوع به عافی و عفات شود. || هو کثیر العفاة؛او بسیار مهمان و ضیافت کننده است. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(عُ ) [ ع . عفاة ] (ص . )جِ عافی . ۱ - آمرزنده ، درگذرنده . ۲ - مهمان ، خواهندة روزی .

فرهنگ عمید

عفوکنندگان، آمرزندگان.

ویکی واژه

عفاة
جِ عافی.
آمرزنده، درگذرنده.
مهمان، خواهندة روزی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال اوراکل فال اوراکل فال فرشتگان فال فرشتگان