چکنویس

لغت نامه دهخدا

چکنویس. [ چ َ / چ ِن ِ ] ( نف مرکب ) برات نویس و قباله نویس و مستوفی. ( ناظم الاطباء ). صکاک. شروطی. ثبات. و رجوع به چک شود.

فرهنگ معین

(چَ یا چِ نِ ) (ص فا. ) ۱ - برات - نویس . ۲ - قباله نویس . ۳ - مستوفی .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بزات نویس . ۲ - قباله نویس . ۳ - مستوفی .

ویکی واژه

برات - نویس.
قباله نویس.
مستوفی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال امروز فال امروز فال پی ام سی فال پی ام سی فال سنجش فال سنجش