پچل

لغت نامه دهخدا

پچل. [ پ َ چ َ ] ( ص ) آنکه پیوسته تن و لباس ملوث دارد. || شلَخته. پِنتی. دَنس. پلشت. قَذر. || قبیح. قبیحه. هجین. مستهجن. خبیث. || چرک.

فرهنگ معین

(پِ چَ ) (ص . ) ۱ - شلخته . ۲ - کثیف ، پلید. بچل ، چپل و پچول نیز گویند.

فرهنگ عمید

۱. کثیف، پلید.
۲. کسی که تن و لباس خود را همیشه چرک و کثیف نگاه دارد.

فرهنگ فارسی

کثیف، پلید، کسی که همیشه لباس وتن خودراکثیف کند
( صفت ) ۱- شخصی را گویند که پیوسته لباس خود را ضایع کند و چرکن و ملوث گرداند . ۲- شلخته پنتی دنس پلشت قذر. ۳- قبیح مستهجن خبیث . ۴- چرک .

ویکی واژه

شلخته.
کثیف، پلید. بچل، چپل و پچول نیز گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم