پاسبک

لغت نامه دهخدا

پاسبک. [ س َ ب ُ ] ( ص مرکب ) مبارک قدم. مقابل پاسنگین. || جِلف. بی وقار.

فرهنگ معین

(سَ بُ )(اِمر. )۱ - خوش قدم . ۲ - جلف ، بی وقار.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- کسی که قدمش مبارک است مقابل پاسنگین . ۲- جلف بی وقار.
مبارک قدم مقابل پا سنگین

ویکی واژه

خوش قدم.
جلف، بی وقار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ابجد فال ابجد فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی استخاره کن استخاره کن فال احساس فال احساس