ممازجت

لغت نامه دهخدا

ممازجت. [ م ُ زَ / زِ ج َ ] ( از ع ، اِمص ) آمیختگی و ارتباط. ( غیاث اللغات ). مخالطت : میان ایشان وصلتی رفت و اسباب ممازجت و مواشجت مستحکم شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 276 ). مصاحبت دشمن چون ممازجت مار افعی اعتماد را نشاید. ( انوار سهیلی ). || تغییر. ج ، ممازجات. رجوع به ممازجات شود.
ممازجة. [ م ُ زَ ج َ ] ( ع مص ) با هم نازیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بهم فخرکردن. || آمیزش نمودن. ( از اقرب الموارد ). مخالطت کردن. ( منتهی الارب ). رجوع به ممازجت شود.

فرهنگ معین

(مُ زَ جَ یا جِ ) [ ع . ممازجة ] ۱ - (مص ل . ) به هم آمیختن . ۲ - (اِمص . ) آمیزش ، مخالطت .

فرهنگ عمید

۱. بالیدن، نازیدن.
۲. مخالطت کردن.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) بهم آمیختن مخالطت کردن . ۲ - ( اسم ) آمیزش مخالطت : [ و مصاحبت دشمن چون ممازجت مار افعی اعتماد را نشاید . ] ( انوار سهیلی )

ویکی واژه

ممازجة
به هم آمیختن.
آمیزش، مخالطت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال امروز فال امروز فال انگلیسی فال انگلیسی فال میلادی فال میلادی