غوبنک

لغت نامه دهخدا

غوبنک. [ ب ِ ن َ ] ( اِ ) گیاهی است که گازران در شستن رخت بدل اشنان به کار برند و غُزنَک و غوشنه نیز گویند. ( فرهنگ رشیدی ) ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). گیاهی است بدل اشنان که بدان جامه شویند. ( برهان قاطع ). رجوع به غزنک و غوشنه شود :
غوبنک رنگ شد لباسم ، نیست
زر صابون و سیم اشنانم.روحی ولوالجی ( از فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ).

فرهنگ عمید

گیاهی که آن را مانند اشنان در شستن جامه به کار می برند.

ویکی واژه

از فارسی ماورا النهر، از ایرانی باستان. همریشه با پشتو غومبه‎ (“قارچ”)، صربی‌کرواتی guba (“قارچ”)، روسی губка (gubka, “اسفنج”).
نوعی از سماروغ.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم