غلبیربند

لغت نامه دهخدا

غلبیربند. [ غ َ ب َ ] ( نف مرکب ، اِ مرکب ) آنکه غلبیر بندد. غربال بند. || کولی. رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد ص 108 شود.

فرهنگ معین

( ~. بَ ) (ص فا. ) ۱ - غربال بند. ۲ - کولی ، قرشمال ، غرشمال .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه غربال بندد غربال بند ۲ - کولی قرشمال غرشمال .

ویکی واژه

غربال بند.
کولی، قرشمال، غرشمال.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشقی فال عشقی فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی