رشمیز

لغت نامه دهخدا

رشمیز. [ رَ ] ( اِ ) ارضه. ارضة. جانورکی چوب خواره. ( ناظم الاطباء ). کرمی است چوب خوار که به عربی ارضة و به هندی دیمک گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کرم چوب خوار. ( انجمن آرا ). ریمین. ( لغت محلی شوشتر ). جانوری است چوب خواره که بعربی ارضه گویند. ( برهان ) ( از فرهنگ خطی ) ( از لغت محلی شوشتر، نسخه خطی کتابخانه مؤلف ) :
گازر بی ثبات چون رشمیز
جامه را کرده ریزه و ناچیز.احمد اطعمه.

فرهنگ عمید

= موریانه

فرهنگ فارسی

ارضه . ارضه و جانورکی چوب خواره
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم