راهنامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) راهنامج. سفرنامه و نقشه ای که شخص مسافر و سیاح از حرکت و سیر خود برمیدارد. ( ناظم الاطباء ). راهنامج معرب آن است. ( منتهی الارب ).کتاب ملاحان برای گم نکردن راه در دریا. ( یادداشت مؤلف ). راهنامج. رهنامج. رهنامه. کتاب راهنمای ناخدایان در دریا برای شناختن طرق بحری و بنادر و مانند آن. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به راهنامج و رهنامه شود.
فرهنگ معین
(مِ ) (اِمر. ) ۱ - نقشة راه . ۲ - سفرنامه .
فرهنگ عمید
۱. سفرنامه. ۲. نقشۀ راه. ۳. دفترچۀ راهنمایی.
فرهنگ فارسی
رهنامه، سفرنامه، نقشه راه، دفترچه راهنمایی ( اسم ) ۱ - نقشه ای که مسافر و سیاح از حرکت خود بر میدارد . ۲ - نقشهای از خشکیها و دریاها که مسافران را بکار آید . ۳ - سفر نامه . راهنامج . سفر نامه و نقشه ای که شخص مسافر و سیاح از حرکت و سیر خود بر میدارد . راهنامج معرب آنست .