دانشنامه اسلامی
در سال 1304 ه.ق در تهران و در خانواده ای فرهیخته، کودکی دیده به جهان گشود. پدرش، مولی محمد آملی (1336ـ1263 ق) و مادرش، دختر ملا محمد سیبویه هزار جریبی است؛ آنها نام این نو رسیده را «محمدتقی» برگزیدند.
هنگامی که استعداد آموزش در محمدتقی فراهم شد، پدرش او را به مکتب سپرد تا خواندن و نوشتن را فرابگیرد. پس از آن، وی را به مدرسه علمیه خازن الملک فرستاد. محمدتقی در سن ده سالگی، کتابهایی چون: سیوطی و جامی را به خوبی فراگرفت و در این راه به موفقیت هایی رسید.
از این دانشور مبارز آثاری بجا مانده که برخی از آن ها به شرح ذیل است:
آیت الله شیخ محمدتقی آملی در خصوص دستگیری و تبعید پدرش به مازندران، می نویسد: «سوء انعکاس مصلوبیت (به دار آورختن) مرحوم شیخ (فضل الله نوری)، دفع قتل از مرحوم پدرم و سایر محبوسین نمود.
و در حق پدرم حکم به تبعید بیرون آمد؛ پس از هفته ای از صلب (به دار آویختن) شیخ مرحوم، پدرم را به «نور» مازندران تبعید کردند و به حاکم آن جا ـ که در آن زمان، مصدق الممالک نوری و پسرش که در آن عصر به معاضد الممالک ملقب و از علمداران مشروطیت بود ـ سپردند.
من در آن زمان که اول جوانیم بود و سنین عمرم در حدود 23 یا 24 بود، مبتلا به عائله بزرگی و به فشار قرین شد. خود داری عیال و اولاد بودم؛ خانواده پدرم نیز بر آن ضمیمه گردید. وسایل و اثاث پدرم را هم از طهران می بایست ارسال دارم. و از طرف مردم نیز به هیچ وجه تفقدی از من نمی شد و بقایای رجال قاجار ـ با وجودی که مخالفت پدرم با مشروطیت بالعرض به نفع آنان تمام می شد و از چگونگی حالم مطلع بودند مساعتی نمی کردند؛ بلکه اذیت هایی از آنان دیدم. و مردم متفرقه هم که لاف دوستی می زدند، ترک دوستی کرده و با دشمن آمیختند و من، احوالم مصداق فرمایش منسوب به مولی الموالی است که فرمود: «الناس فی زمن الاقبال کالشجره و حولها الناس مادامت بها الثمره حتی اذا ما عرت عن حملها انصرفت فربما لم یکن خبره خبره صدق صلوات الله علیه».
شیخ محمدتقی بعد از ارتحال پدرش، با وجود شرایط نامناسب اجتماعی و مشکلات زندگی، همچنان با جدیت به تحصیل پرداخت. او همزمان با دروس حوزوی، به علوم جدید نیز توجه داشت و مطالب منتشره در عمل هیئت و نجوم را مورد مطالعه قرار می داد.