یکه بزن

لغت نامه دهخدا

یکه بزن. [ ی َک ْ ک َ / ک ِ / ی ِک ْ ک َ / ک ِ ب ِ زَ ] ( ص مرکب ) در تداول عامه ، پهلوان و بزن بهادر. آدم دعواکن و زرنگ. ( فرهنگ لغات عامیانه ). که به تنهایی از عهده برآید.

فرهنگ معین

( ~. بِ زَ ) (ص مر. ) (عا. ) کسی که در دعوا کردن و زد و خورد نظیر ندارد.

فرهنگ فارسی

(صفت ) پهلوان و بزن بهادر آدم دعوا کن و زرنگ : عروس دلهای صدها کرد چابک سوار ویکه بزن بودم.

ویکی واژه

(عا.)
کسی که در دعوا کردن و زد و خورد نظیر ندارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال پی ام سی فال پی ام سی فال نوستراداموس فال نوستراداموس