یتاقی

لغت نامه دهخدا

یتاقی. [ ی َ / ی ُ ] ( ص نسبی ) پاسبان و نگهدارنده و محافظت کننده. ( برهان ). پاسبان و نگهدارنده. ( آنندراج ). پاسبان و چوکیدار. ( رشیدی ). پاسبان و نگاهبان و محافظ ونگاهدارنده. یتاقدار. ( از ناظم الاطباء ) :
برون شد یزک دار دشمن شناس
یتاقی کمر بست بر جای پاس.نظامی.به خواب نازشه با ترک نوشاد
ز هندوی یتاقی کی کند یاد.خسروانی ( از رشیدی ).

فرهنگ معین

(یَ ) (ص . ) پاسبان ، نگهبان .

فرهنگ عمید

پاسبان، نگهبان، کشیک چی.

ویکی واژه

پاسبان، نگهبان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال اعداد فال اعداد فال چای فال چای فال اوراکل فال اوراکل